خلاصه ماشینی:
"اما چنین صحنهای فقط به باریکترین معنا میتواند ربطی به«دین در سینما»داشته باشد و بظاهر برای کسانی که دلمشغولی آنا رابطهء«دین و سینما»ست نیز نکتهای قابل توجه ندارد،جز اینکه استعارهای است از نوع مرسوم،این صحنه، صریحا به این متدینان استناد میکند که بنا بر آن نیرویی برخاسته از ماورا آنها را تأیید و صیانت میکند و لذا آنها باید باب امکان تجربهء دینی را همچنان مفتوح نگه دارند.
در واقع اگر قرار باشد تأویل دینی فیلم بر بنیانی استوار بنا شود نه بر شالودهای سست،ضروری است منتقدان ابعاد دینی فیلم،از منبع غنی بینشی که حاصل بیش از سی سال پژوهش نظام یافته در زمینهء ادبیات و دین است،بهره گیرند.
هر رویکردی به تأویل دینی فیلم که خود فرمانی آن را به عنوان یک شکل هنری مد نظر بگیرد مسلما باید آن ابعاد ساختار صوری فیلم را کشف کند که نمایانگر تشابه بصری با پرسشهای دینی یا مذهبی است.
از آنجا که امروزه دیگر بحث دربارهء رابطهء ادبیات و دین به روشنی بیان شده است،نباید انتظار داشت که برای اینکه اثری دینی به حساب آید،زبان دین یا الهیات در آن آشکار باشد.
»61آنچه باید از رمان سلاخ گوزن نوشتهء کوپر استنباط کرد،در فیلم چیمینو-گرچه به گونهای هنری-آشکار (به تصویر صفحه مراجعه شود) پرتقال کوکی اثر استنلی کوبریک تنش خشونتآمیز میان آلکس(مالکوم ملک داول)و«نوچه»هایش(جیمز مارکوس،و وارن کلارک)،نمونهای است از تنش حل ناشدهء درون انسان-و نمونهای است از تضاد بظاهر حل ناشدنی فرد و جامعه.
Press, 1958)- وایلدر در The New Voice ،مفروضات خدا فرمان قبلیش را اصلاح میکند و به آن نوع خود فرمانی نزدیک میشود که به جای ایمان،زبان را بنیاد اصلی رابطهء ادبیات و دین میداند."