خلاصه ماشینی:
"ثانیا این فرضیه که کشورهای در حال گذار میتوانند به اقتصادهایی با رشد سریع تبدیل شوند صحیح بود،اما به خاطر شکست سیاستها و سایر عوامل،شرایط چنین جهشی فراهم نشده بود و ثالثا،اکنون زمانی است که بهطور منطقی فرض کنیم این شرایط را میتوان مهیا کرد تا رشد شتاب گیرد.
راهبردهای مناسب دولتی و دخالت عاقلانه جامعه بینالمللی منجمله سازمانهای رسمی غیردولتی،باید برای رسیدن به توسعه از نیروهای بازار حمایت کنند،لذا نخستین خطر این است که چنین دخالتی ممکن است ناکافی باشد و یا از نظریه اقتصادی غلط پیروی کند.
کشورهایی که در آنها دولتها منتظر بودهاند تا نهادها خودبهخود ایجاد شوند نتوانستهاند این فرایند پیچیده را به طور مناسب اداره کنند و درگذر نظاممند و رشد اقتصاد واقعی عقبماندهاند.
حتی اگر فرد براین عقیده باشد که دولت باید کوچکسازی شود-و اغلب این عقیده صحیح است-باید توجه داشت که کوچکسازی میتواند به انقباض اقتصادی و تخریب استانداردهای زندگی منجر شد.
حتی اگر هدف کوچکسازی این باشد که دامنه توزیع منابع مالی کوچک شود تا بتوان تشکیل سرمایه،سرمایهگذاری و رشد را تقویت نمود،باید توجه داشت که مبارزه علیه نهادهای غیررسمی خود از نظر مالی پرهزینه خواهد بود.
ایجاد چارچوب حقوقی مناسب برای اقتصاد بازار باید از اولویتهای سازمانهای مالی بینالمللی باشد.
توجه خاصی را باید به آزادسازی کوتاه مدت سرمایه مبذول ساخت که خود باید توسط مقامات پولی و مالی تحتنظارت و کنترل قرار گیرد و توسط نهادهای مالی بینالمللی مورد حمایت واقع شود.
این نوع زیرساختار بازار هنوز در اقتصادهای در حال گذار توسعهنیافته است و تجارت منطقهای و سرمایهگذاری خارج از کشور در فرایند تحولات مورد غفلت قرار میگیرند."