خلاصه ماشینی:
"نویسندگان این کتاب معتقدند سیاست اجتماعی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ابزاری در جهت دولت-ملتسازی بوده است و رهبران این کشورها در دوره پس از استعمار و استقلال از طریق سیاستهای اجتماعی تلاش میکردند حمایت طبقات کارگر و متوسط را کسب کنند و کمتر رفع نیازهای شهروندی مدنظر بوده است.
این کتاب در هشت فصل به بررسی سیاستهای اجتماعی در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مثل تونس،الجزایر،مراکش،مصر،ترکیه و ایران پرداخته و در فصلی مجزا دیدگاه جنسیتی در سیاستهای اجتماعی کشورهای منطقه را مورد بررسی قرار داده است.
بطور کلی میتوان گفت کتاب دیدگاهی سیاسی و اقتصادی در مورد سیاست اجتماعی و تحول آن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا اتخاذ کرده است و اطلاعات آماری و مقایسهای منحصر به فردی در خصوص سیاستهای اجتماعی کشورهای مورد بررسی به خواننده ارائه میکند.
در این شیوه سیاستهای توسعه برای تسکین فقر،انسجام اجتماعی و کاهش نابرابریهای موجود در جامعه طراحی شدهاند و باید بر نیازها و حقوق گروهها و طبقات مختلف جامعه متمرکز باشند و برای این کار لازم است به تفاوتهای فرهنگی و هویت اجتماعی این گروهها توجه شود.
بنابراین این دولت پاسخگوی اجتماعی است که میتواند در جهت رفع نیازهای بشری گام بردادر و بازار تنها میتواند مکانیسمی برای توزیع کالاهای مصرفی و خدمات عمل کند و صرف وجود دولت قدرتمند اقتصادی تضمینی برای توجه به خواستههای اجتماعی نیست.
در عین حال توجه به این نکته نیز ضروری است که صرف برگزاری انتخابات دموکراتیک،تضمینی برای پاسخگو بودن دولت در برابر نیازهای اجتماعی و مشارکت جامعه مدنی در فرآیند تصمیمگیری ایجاد نمیکند."