چکیده:
*نخستین صفحات کتابخانه این شماره به معرفی و بررسی کتابی مهم در حوزهء فلسفه سیاسی اختصاص یافته است:کتاب«فلسفه سیاسی»اثر جین همپتن.موضوع مورد توجه نویسنده در این کتاب،مبانی مشروعیت حکومت و حاکمان و مسأله دموکراسی است؛ موضوعی که همچنان از بحثهای زنده و جاری در جامعه امروز ایران است.البته تعلق خاطر نویسنده به گرایش لیبرال-دموکراتیک موجب شده است که محورهای مهمی چون اندیشههای مارکسیستی کنار گذاشته شود.با این حال،اهمیت مسأله و نیز شیوهء مبتکرانه نویسنده در طرح مباحث،اهمیت کتاب«فلسفه سیاسی»را بازتاب داده است. *مسئله دموکراسی و عوامل تهدیدکننده آن همچنان در کانون توجه نظریهپردازان قرار دارد و هر از گاهی انتشار اثری پژوهشی و درخور اعتنا موجب تکمیل و تازه شدن بحثها و جدلها میشود.کتاب«دموکراسی دیجیتال»یکی از این آثار پژوهشی و بحثانگیز است که اثر پیشرفتهای ارتباطاتی و اطلاعاتی و پیدایش فضای مجازی را بر حوزه عمومی و زندگی سیاسی نشان میدهد.نویسنده که خود از محققان سرشناس علوم ارتباطات است.ضمن رد هرگونه خوشبینی یا بدبینی مفرط به فنآوریهای جدید،سه چالش مهم فراروی دموکراسی در عصر دیجیتال را برمیشمرد و مهمترین آنها را«نابرابری مشارکت در حوزه عمومی به دلیل نابرابری در مهارت و توان بهرهگیری از فنآوریهای ارتباطاتی»میداند.اما اهمیت کار نویسنده،نه ذکر چالشها،که بیان راهکارهایی عملی برای خروج از این وضعیت-با عنایت به اصول و مبانی دموکراسی-است.به نظر میرسد مروری بر محتوای این کتاب و ذکر نقاط قوت و ضعف آن، علاقهمندان را با ابعاد دیگری از بحثهای روز مجامع علمی دنیا در مورد دموکراسی آشنا خواهد ساخت. *کتاب«دین چیست»اثر رابرت کراوفورد،استاد دینشناسی،که معرفی و نقد آن در صفحات کتابخانه این شماره آمده است،با این انگیزه نگاشته شده است که درک متقابل پیروان ادیان مختلف ارتقاء یابد.نویسنده با رویکردی موضوعی-تطبیقی،عناوینی چون مناسک و شعائر،اخلاق،آزادی،نقش زنان و مسئله نجات را از نگاه شش دین مشهور جهان(یهودیت،مسیحیت،اسلام،بودیزم،هندوئیزم و سیک)مورد بحث قرار میدهد.یکی از جالبترین مباحث کتاب مربوط به جنبشهای دینی جدید،به ویژه در مغرب زمین،است که طی آن،در باب نظامهای باور غیردینی(همچون مارکسیسم اوماتیسم)نکات و تحلیلهای بدیعی آوردهشده است.با این حال-همانگونه که در نقد کتاب حاضر گفته شده است-،پارهای از دیدگاههای نویسنده درباره اسلام و تجربهء انقلاب اسلامی در ایران،عمیق و موجه نیست و بازبینی علمی کتاب را ضروری میسازد.
خلاصه ماشینی:
"» (صص 95-85) در کتاب فلسفه سیاسی به دو مسئله توجه کافی نشده است:اول،نوع تعقل موردنظر نظریه فرودستی،تعقل گذران زندگی معمولی است؛یعنی فرودستان از تعقل گذران زندگی عادی و به دست گرفتن مقدرات خود عاجز هستند و اگر این کار صورت بگیرد،راهی جز هلاک و نابودی برای آنان وجود ندارد،ولی در نظر افلاطون این تعقل و کسب دانش برتر، برای زندگی معمولی نیست بلکه برای فراتر رفتن از آن و کسب خیر اعلی و کمال و زندگی خوب است.
آیا او تنها میتواند از راه مشروع این کار را انجام دهد یا نه؟میتواند از راهی غیرمشروع نیز در مواقع عدم وجود موقعیت مشروع اقدام نماید؟ از طرف دیگر،مردم چگونه میتوانند فیلسوف را بشناسند؟آیا باید قائل به این بود که انسانهای عادی تنها توان شناخت انسان خردمند را دارند و نه بیشتر؟باز اگر اینگونه است،در شرایطی که دو فیلسوف داشته باشیم، کدام یک دارای دانش برتر هستند؟اگر فیلسوفی که دارای دانش کمتر است به آن حد از فضیلت نیز دست یافته است که به نفع دیگری از معرکه کنارهگیری نماید،آیا در این موقع انسانهای عادی قابلیت شناخت فیلسوف برتر را ندارند؟ 4-نظریه فرمانروایی مبتنی بر رضایت:این نظریه اولبار در آرای ارسطو برای مردمان آزاد به کار رفت.
آیا خواننده چه طرفدار نظرات آنارشیستی باشد و چه نباشد،با خواندن این کتاب قانع میشود که وجود حکومت مبتنی بر مشروعیت اخلاقی بهتر از وضعیت آنارشیستی است؟به نظر میرسد نظریات مبتنی بر برابری انسانها در اخلاقیترین وجه خود چارهای جز پذیرش نظرات آنارشیستی را ندارند،زیرا این نظریه حداقل در نظر،از مبانی جدی اخلاقی فردگرایانه برخوردار است و روالی که کتاب فلسفه سیاسی طی کرده است،در نهایت باید به کوچکتر شدن تدریجی حکومت و گسترش خود-سامان آزادیهای فردی منتهی شود."