چکیده:
ادیان آسمانی در تکوین و نثبیت فکر سیاسی,
نقش غیر قابل انکاری داشتهاند. بهطوری "که
زندگی بادین یازندگی منهای دین» بنیادی ترین
چالش متفکران سیاسی بوده است. برخی از
متفگران, پیام الهی را که از طریق وحی
(Revelation) برپیامبر نازل شده» قابل تعبیر وحتی
تغییر غعقلانی دانستهاند و برخی دیگر چنین
دخالتی را نوعی تحریف جوهره دین قلمداد
کردهاند. به نظر می رسد ساخختار دموکراتیک یا
غیردم وکراتیک نسبت مستقیمی با تقدم عقل بر
وحی یا بالعکس نداشته اما ملاحظه و مقایسه
نظامهای سیاسی مبتنی برمسیحیتنشان می دهد
که تفسیر عقلانی وحی و دین بیشتر از تعبیر
پروین شیردل
وحیانی .امود. عرفی, جوامع مدرن را راضی
مطرح مینماید که اساسا معنای امر وحیانی و
امرعقلانی چیست وئسبت این محوردر آیینهای
توحیدی چگونه بوده است.
مقاله حاضر در پاسخ بدین پرسش» ابتدا
محور مفهوم عقل و وحی را کالبدشکافی و
سپس معانی و نسبتهای آن دو محور را درادیان
ابراهیمی مورد بررسی قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
به عقیده نگارنده،از ابتدای تدوین توراتتاکنون،جدال بر سر تقدم و تأخر عقل یا وحیمطرح بوده اما روال این جدال بدین سیاق بودهکه در دوران اولیه عهد عتیق،وحی به مثابه یگانهمنبع تفسیر زندگی قلمداد میشد و تلاشهایاندکی برای فهم عقلانی وحی صورت پذیرفت،چنین تلاشی در دوران قرون وسطی ارجیشایان یافت و یهودیان به تأسی از مسلمانان کهدر آن عهد موجد و مولد تمدنی بسیار پویا بودند،فحص عقلانی را بر بحث وحیانی ترجیح دادند واین عقلاندیشی در دوران مدرن شکوفایی مجددیافت و تفسیر انسانی وحی و فرو کاستن اصدارحکم الهی به اکتساب بشری طرفداران جدییافت که نو کانتیها نمونه عینی آن به شمار میآیند.
10 اینجا باید دید که در این دوره سهم عقل ووحی تا چه اندازه است،مسلم است که درقرون اولیه و حتی در فلسفه باستانی یهود،وحیمقامی مطلق دارد و حتی تاریخ یهود نیز جزئیاز فرایند وحی و دخالت الهی محسوب میشود،اما چنین نیست که هسته اصلی اندیشۀ یهودهمان وحی الهی باشد.
آغاز مباحث جدی در خصوص عقلو وحی یا فلسفه و دین در آیین مسیحیت،قرونوسطی است کمک نمادی از رویاروییهای پیوستۀسه نوع طرز تفکر در باب ارجحیت عقل یا وحیمحسوب میشود بدین جهت برای آشنایی بانگرش متفکران مسیحی به این موضوع،قرونوسطی مورد بررسی قرار میگیرد و عصرروشنگری جهت ممانعت از تکرار مطلب[سیرتفکر عقلانی و وحیانی غرب،دوران معاصر]ذکر نمیگردد.
3-خانوادۀ تومائیها:توماس آکونیاس با اینکهبه اصالت عقل معتقد است اما آن را مثلابن رشد در برابر و تقابل با وحی نمیداند بلکهحیطه آنها را متمایز از همدیگر میشمارد:وحیحقیقتا وجود دارد و تنها در قلمرو وحی،معرفتبه خدا و انسان برای همه فراهم میشود.