چکیده:
صفحات ویژه این شماره با ماه مبارک رمضان پیوند یافته است و موضوع استهلال و نسبت آن با فراز و نشیبهای نجوم اسلامی را مورد توجه قرار داده است. نخستین مقاله این بخش با عنوان«همپرسگی کیهانشناسی مدرن و اسلامی»،برگردان مقالهای به قلم«برونوگیدردونی» کیهانشناس مشهور و مسلمان فرانسوی است که اسلام را کلیدی برای تعبیر و تفسیر معانی در کیهانشناسی معرفی مینماید.از نظر نویسنده،علم به دنبال پاسخ به چگونگیها و دین به دنبال چراییهاست؛بنابر این این دو باید مکمل یکدیگر باشند درحالیکه رویکرد عمومی کنونی باعث پیشرفت علوم حذف دین شده است. مقام دوم با عنوان«علم و ایمان در ماه مبارک رمضان»که ترجمهی مقالهای«سیموننتو»است ککه ماه رمضان را برای یک میلیارد مسلمان جهان ماه آشتی میداند.رمضان با رؤیت ماه آغاز میشود که واجد چهرهای متفاوت از اسلامی که«تروریسم بنیادگرا»خوانده میشود،میباشد. مقاله پایانی این بخش با عنوان«استهلال،تقویم و فتوا»به بررسی ماههای قمری و شمسی پرداخته و آورده که شروع ماههای قمری منوط به رؤیت هلال ماه است و رؤیت شدن آن نیز شرایطی دارد؛اگرچه نرم افزارها و تجهیزات دقیق نیز میتوانند در این زمینه مؤثر باشند.
خلاصه ماشینی:
"جایگاه بلند اسلام چطور میتوان توصیف کیهانشناسی نوین از جهان هستی را،با توصیفات تفکر اسلامی به ویژه طی قرون وسطی،مطابقت داد؟آیا میتوان گفت آموزههای اسلامی حتی امروزه میتواند مورد توجه کیهانشناسان قرار داشته باشد؟از این پس من مدافع نظریهای خواهم بود که معتقد است اسلام از منظر متافیزیکی فراهم آورندهی کلیدی برای درک معناهای متحمل کشفیات حاصله از علم نوین است.
باورهایی همچون کنوسیس2و تسیمتسوس3که به ترتیب در دین مسیحیت و یهودیت نضج یافتهاند،نوزایی شگرفی را تجربه کردهاند و در حال حاضر دین پژوهان با استفاده از این باورها توضیح میدهند که چرا جهان هستی تحت حاکمیت قوانین خود است و نشانهای از مداخلهی مستقیم خداوند به چشم نمیخورد.
در نتیجه،باوجوداین نمودهای متنوع،نمیباید از اینکه حد اقل یکی از این قطعات در جهان دارای همان مقادیر Q متناسب و همان ارزشها و قوانین ثابتی است که امکان ظهور در عرصهی کیهانی را پیدا میکند، شگفتزده شویم،میزان ابطالپذیری این امر، هنوز مشخص نیست،و البته در این مقاله نیز مطمح نظر ما نخواهد بود.
»سامعه(السمع)یا قوهی قبول و اطاعت از آیات شاخص است؛به عبارتی پذیرش قرآن و سنت که دو منبع دانش دینی ما را تشکیل میدهند؛باصره(البصر)،توانایی غور و تفکر و تأمل در پدیدههاست،که با دانشاندوزی خردمندانهی انسان مرتبط فرض میشود؛و بصیرت درونی(البصیرة)که جایگاه آن به صورت نمادین در قلب انسان(قلب یا فؤاد) قرار دارد،همان احتمال کسب مستقیم دانش از خداوند و طریق افشای معنوی است."