چکیده:
ابن ترکهء اصفهانی از حکمایی است که در حوزهء فلسفهء زبان و ارتباط زبان و حقیقت،نیز در باب علم الحروف تأملات بسیار دارد.وی دربارهء چگونگی راهیابی تمثیل در زبان،و ضرورت استفادهء از آن در انتقال معانی،قایل است که اگر بخواهیم معارف حقیقی را که از طریق کشف و شهود حاصل میشود،در قالب الفاظ بریزیم و از این راه منتقل کنیم،از آنجا که مجال مفهومات وضعی و مدلولات جعلی که میان معانی وضعی و حقایق کشفی،قرار دهیم و از طریق،شکاف میان آن دور را برداریم.
خلاصه ماشینی:
"» بدان که حقایق کشفی و معارف حقیقیـ-که مدلول با الذات الفاظند-هرگاه اراده شود که این الفاظ مطابق مفهومات وضعی و معانی لغوی و عرفی خود بر آن حقایق و معارف،دلالت کنند و از این راه تا مرتبه دسترسی افهام به آنها تنزل یابند و رقیق شوند،تحقق این مراد، قابل تصور نیست مگر از راه گونهای تمثیل و به نحوی استفاده از وجوه مناسباتی که میان معانی متداول عامی و میان آن حقایق برقرار است؛چرا که بیتردید قلمرو معانی وسعت دارد و مجال این مدلولات جعلی،تنگ و محدود است.
با این توضیحات،اجمالا معلوم شد که مراد ابن ترکه از رابطهء ذاتی و تکوینی میان لفظ و معنا چیست؟اکنون باید این پرسش را در برابر او طرح کرد که تکلیف وضع و جعل لغوی و عرفی چه میشود؟آیا همهء این الفاظ و واژهها که در زبانهای مختلف وجود دارد،به دلالت تکوینی افاده معنا میکنند یا مردم نیز سهمی اعتباری و قراردادی دارند؟اگر دارند،معنای وضعی عرفی چه نسبتی با آن معنای ذاتی دارد؟با تلاش برای یافتن پاسخ ابن ترکه به این سؤال،وارد حوزه دومین نکته اینگونه پرداخته شده است که:«اذا ارید دلالتها علیها...
آن معنای ذاتی از صقع وجودی خود متنزل شده و چندین مرتبه پایینتر و در وضعیتی کاملا رقیق و نازل،در صورت آن معنای عرفی و وضعی ظهور کرده است: ده پایه پست کردهام آهنگ قول خویش تا بو که فهم آن به مذاق تو در شود1 در اینجاست که ابن ترکه میگوید اگر کسی بخواهد کسی بخواهد یک لفظ را که در معنای عرفی خود به کار میرود،در مدلول ذاتی همان لفظ-یعنی حقیقتی کشفی و معنایی وجودی-به کار ببرد و دیگران را که فقط در مرتبه نازل و در معنای عرفی قرار دارند،تعالی ببخشد،چارهای ندارد که به نحوی شکاف و فاصله میان معنای عرفی و مدلول ذاتی را پر کند و از میان بردارد."