چکیده:
با روی کار آمدن محمد علی شاه قاجار و آغاز اختلافات او با مشروطهخواهان سرانجام مجلس شورای ملی از سوی قوای دولتی به توپ بسته شد و بساط مشروطیت برچیده گشت.و در ایران دورهای آغاز شد که تحت عنوان «استبداد صغیر»شناخته شد و 13 ماه به طول انجامید.با آغاز این دوره،مشروطهخواهان از پا ننشسته شروع به مبارزه کردند.میتوان گفت که تقریبا تمام اقشار اجتماعی در این مبارزه نمایندگانی داشتند و هرکدام به سهم خود بخشی از مبارزات را بر دوش کشیده،به مقاومت در برابر استبدادطلبی محمد علی شاه پرداختند.در این میان روحانیان و خصوصا مراجع و علمای عبات نقش مهمی ایفا نمودند که با ارسال تلگراف متعدد در واقع به آن بخش از فعالیتها پرداختند که بعدها با عنوان فعالیتهای قلمی شناخته شد.مقالهء حاضر تلاشی است برای تبیین این فعالیتها.
خلاصه ماشینی:
"بیدلیل نیست که بیشترین اعلامیهها و فتاوی و احکام مراجع به مشروطیت و مبارزه بر ضد محمد علی شاه قاجار نیز از جانب علمای طراز اول نجف معروف«علمای ثلاثه»یعنی آیت الله آخوند خراسانی و آیت الله تهرانی و آیت الله مازندرانی صادرمیگردیده است.
نکتهء قابل ذکر دیگر آنکه فعالیتها و اقدامات علمای مذکور محدود به دوران استبداد صغیر نیست و آنان قبل از این که محمد علی شاه مشروطیت را براندازد نیز در زمینه حمایت از مشروطه و مشروطهخواهان فعال بودهاند.
علمای ثلاثه نجف و پس از فوت آیت الله تهرانی،دو مرجع سرشناس دیگر (خراسانی و مازندرانی)با آگاهی از اوضاع آذربایجان و تبریز از طریق انجمن سعادت ایران در استانبول و نیز از راههای دیگر بلافاصله به پشتیبانی از آن برخاستند«در این میان چون آوازه ایستادگی تبریز و این که محمد علی میرزا پیاپی سپاه به سر آن شهر میفرستاد به نجف رسید،علمای سهگانه فرصت را از دست نداده،یه یاری تبریز برخاستند و باز«فتوا»ها فرستادند،در این زمینه که رفتن به سر تبریز«به منزلهء جنگ با امام زمان»و بستن راه خواروبار برای آن شهر«در حکم بستن آب فرات به روی اصحاب الشهداء میباشد»(آوری 9631:752).
نکتهء قابل توجه در مورد یکی از تلگرافهای نجف در حمایت از مردم تبریز این است که در آن تلگراف«به عمومت برادران دینی و عدالتخواهان ایران»اظهار گردیده است که: «چون در اوایل هدم مجلس،غصب حقوق ملت ایران،اهالی آذربایجان،قیام به حفط حقوق خود نموده،در مقام دفاع ظالمین برآمده و این داعیان،قائم بودن انجمن ایالتی تبریز را به مقام پارلمان ایران،پیشنهاد تمام دولم و ملل عالم نموده،امروزه که انقلاب و اغتشاش،اغلب نقاط ایران را فراگرفته،اختلاف کلمه و تعدد غرض کمکم منجر به رخنهء اجانب و اضمحلال اسلامی است علی هذا واجب بر تمام مسلمانان ایران است،که مقصود خود را متحد با مقصود مسلمانان تبریزی نموده،به غیر از مطالبهء مشروطیت دولت که بقاء اسلام مبنی بر آن است،مطلب دیگری اظهار ننمایند» (شریف کاشانی 2631:302)."