چکیده:
عصر صدر اسلام از زمان دعوت پیامبر خدا(ص)به اسلام،آغاز میشود و تا عصر اموی که زمان تثبیت تأثیرات اسلام بر ادب و فرهنگ است،ادامه مییابد.بعضی از مورخین از این عصر چشم پوشیده و آن را به عنوان یک دورهء مستقل در تاریخ ادبیات برنمیشمرند؛ولی باید در نظر داشت که اسلام در حقیقت تغییری بنیادین در زندگی اجتماعی،سیاسی،عقیدتی و ادبی اعراب ایجاد کرد و در همان اوایل آثاری از خود بر جای نهاد که به وضوح قابل لمس است.عرب خواهناخواه پذیرای این تحول شد.طبیعی است که در زمان انتقال به دورهء جدید،آمیزشی بین این دو عصر رخ دهد که این مقاله به بررسی تأثیر ابتدایی ولی بنیادین اسلام بر شعر و ادب پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"لا باس بالقوم من طول و من عظم جسم البغال و احلام العصافیر کانکم خشب مسنده جوف مکاسره مثقب فیه ارواح الاعاصیر2 شاید آشکارترین اقتباس و تضمین در قصیدهء دالیهء وی در ستایش پیامبر باشد؛به گونهای که نمیتوان بیتی از آن یافت که در آن چیزی از الفاظ و مفاهیم قرآن نیامده باشد،این قصیده مطلع با زیر آغاز میشود(البرقوقی 6991:431): اغر علیه للنبوه خاتم من الله مشهود یلوح و یشهد3 آنگاه که حسان بر مشرکان قریش میتازد و در بسیاری از قصایدش ارزشهای جاهلی و مفاهیم آن را بر آنان عیب میگیرد،عبد الله بن رواحه،بدون خروج از محدودهء قرآن عقاید آنان را مردود میشمارد و معتقد است خداوند است که به واسطهء آیات محکمش مردم را از تاریکیهای شرک به سوی روشناییهای اسلام هدایت میکند و وعده او نیز حق است (معروف 8991:872).
خواننده با معانی و مفاهیم جدیدی مواجه میشود،شیوایی،رسایی و لطافت الفاظ و وضوح معانی در قصیدهها و قطعههای شعری مربوط موضوعات اسلامی دیده میشود(جبوری 7991:843)ولی دکتر قط معتقد است که در بسیاری موارد شعر عربی سیاق جاهلی خود را حفظ کرده،بنای قصیده به همان شکل قبلی است و با ذکر اطلال آغاز میشود و تنها تأثیر اسلام در چند بیت است که به آسانی میتوان از آنها چشم پوشید(قط 7891:91-71).
ممکن است نیرومندیش تنها در هجا بوده و بعد از قبول اسلام و کنار گذاشتن هرگونه هجای کوبنده و پرداختن به مدح و منقبت پیامبر،شعرش اینطور به نظر رسد؛یا اینکه بسیاری از شعرهای دوران اسلامی خود را در هنگام بروز وقایع مربوط یا جنگها،فی البداهه میسرود و همین بیاندیشهء قبلی سرودن آنها باعث میشد که به گونهای ضعف،یا نقصهایی در وزن و قافیه و معنا داشته باشد؛ولی باید توجه داشت که هیچیک از این دلایل نمیتواند دلیل اصلی و قاطع باشد."