چکیده:
هرگونه دادوستد فرهنگی و مبادله تجارب و استفاده از ثمرات عقول و افکار از لوازم و ضرورتهای حیات معنوی هر ملت اصیل و متمدن و فرهنگ آفرین است که میخواهد در تاریخ استوار و پابرجا و ماندگار باشد.تأثیر متقابل زبان و ادبیات فارسی و عربی از ازمنه باستان امر بدیهی و نشانهء پیوند عمیقی است بهویژه بعد از اسلام این ارتباط و تأثیر و تأثر بیشتر و وسیعتر گردیده درباره تأثیر عربی در فارسی کتب و مقالات فراوانی نوشته شده است.اما در زمینه تأثیر فارسی در عربی تحقیق و پژوهش شایان و بهسزا به عمل نیامده است و مجال سخن بیشتر و گفتار مفصلتر و تحقیق عمیقتر را نیاز دارد.این مقاله با جمال سعی دارد به موارد زیر اشاره کند:چگونه کلمات و لغات فارسی از پیش از اسلام و بعد از آن وارد زبان عربی شده و اسلوب و نگارش عربی تا چه اندازه تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است مضامین حکم و امثال از متون قدیم ایرانی چگونه وارد زبان عربی شده و به چه کیفیت در نظم و نثر عرب به کار رفته است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله با جمال سعی دارد به موارد زیر اشاره کند:چگونه کلمات و لغات فارسی از پیش از اسلام و بعد از آن وارد زبان عربی شده و اسلوب و نگارش عربی تا چه اندازه تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است مضامین حکم و امثال از متون قدیم ایرانی چگونه وارد زبان عربی شده و به چه کیفیت در نظم و نثر عرب به کار رفته است.
(6)-الواقعه،آیه 81 (7)-دیوان ابو نواس چاپ بیروت 4041 هـ (8)-لزومیات ص 372 و همچنین در شعر عمروبن کلثوم آمده است: و سید معشر قد توجوه بتاح الملک یحمی المحجرینا9 تراکیش: معرب ترکش که در فارسی به معنی تیردان است و به صورت تراکیش جمع بسته شده.
در اشعار بشار بن برد تخارستانی و ابو نواس حسن هانی اهوازی تأثیر لغات و ترکیبات فارسی را بسیار میبینیم و اشعار بشار بدین ممتاز است که در آن بایرانی بودن خود افتخار کرده و اعراب را به کارهای زشتشان نکوهش میکند و او در قصیدهای میگوید: احین لبست بعد العری خزا و نادمت الکرام علی العقار و نلت من الشبارق و القلایا و اعطیت البنفسج فی الخمار تفاخر یا بن راعیه و راع بنی الأحرار حسبک من خسار ای چوپانزاده تو برهنه بودی با جامههای خود ترا پوشیدیم و گرسنه بودی با طعامهای خود ترا سیر کردیم،اکنون بدآنجا رسیدهای که بر آزادگان فخر میفروشی؟چقدر زیانکار و بدبختی!بنو الاحرار(یعنی آزادگان و آزاد آزادگان)از پیش از اسلام بایرانیان گفته میشد و حتی این تعبیر در شعر اعشی هم آمده است: (42)-دیوان واواد مشقی 509."