چکیده:
دیوید بوژه با رویکردهای مختلف،پیشاروایت را بررسی کرده است.بوژه با تأکید بر نگاه دریدا به واسازی مبنی بر اینکه واسازی یک فرمول-روش نیست بلکه یک«پدیده»است و«چیزی است که رخ میدهد»،از این فراتر میرود و واساز را همچون معرفتشناسی پساساختارگرایانهای میبیند که متضمن شیوههایی از خوانش و راهبرد برای ردگیری ایدئولوژی ساماندهندهء حکایات و خلاصه،جهانسازیهایی است که در متن به وقوع میپیوندد.بدین ترتیب،درآوردهء بوژه از واسازی،واسازی شدن(پدیدهء واسازی)و واسازی کردن(تحلیل با روش واسازانه)دو فرایند همزماناند که در کنار هم به پیش میروند.در نتیجه،واسازی در کار بوژه به صورت نوعی روش تحلیل انتقادی پسامدرن در میآید که میتوان با آن نشان داد که در پس انواع حکایتسازیها کدام ایدئولوژی،جهانبینی،و روابط سلطه نهفته است.این روش واجد هشت مرحله یا گام است که عابرتاند از:جستوجوی دوگانگی،باز تفسیر سلسله مراتب،کشف صداهای یاغی،برملا سازی سویهء دیگر حکایت،نفی پیرنگ،یافتن استثناء،ردگیری بین خطوط،و ساماندهی مجدد حکایت.از اینرو،بوژه در عمل از تعبیر دریدایی واسازی فراتر میرود و خود نیز به این امر اذعان دارد:واسازی بدل میشود به نوعی روش تحلیل انتقادی و دیگر صرفا پدیده یا نوعی معرفتشناسی نیست.روش واسازانهای که بوژه با ذکر مثال مراحل آن را معرفی میکند برای مطالعه و تحقیق در حوزهء ارتباطات و سازمانها،به ویژه در مطالعه انواع حکایتسازیها،میتواند به خوبی به کار بسته شود.
خلاصه ماشینی:
"بوژه با تأکید بر نگاه دریدا به واسازی مبنی بر اینکه واسازی یک فرمول-روش نیست بلکه یک«پدیده»است و«چیزی است که رخ میدهد»،از این فراتر میرود و واساز را همچون معرفتشناسی پساساختارگرایانهای میبیند که متضمن شیوههایی از خوانش و راهبرد برای ردگیری ایدئولوژی ساماندهندهء حکایات و خلاصه،جهانسازیهایی است که در متن به وقوع میپیوندد.
دریدا مینویسد:خوانش دیدن این است که چگونه متن(یا حکایت)خود-واسازی میکند،چگونه نویسندهء یک حکایت سلسله مراتب اصطلاحات دوتایی خودش(سلسله مراتب دوگانه شده)را با ممتاز ساختن امر حاشیهای بر امر مسلط وارونه ساخته است.
یافتن دوگانگی به معنی کنار زدن حجاب تبلیغات است که ممکن میسازد این''ایجادها‘‘واسازی شوند و این کار را بیآنکه جایی برای شعارهای تبلیغاتی دیگر بگذاریم انجام دهیم.
چگونه یک حکایت بافت پیشاروایتهای دیگر را مرجع قرار میدهد و به خود-تخریبی یک معنا در نسج یا در شبکهای از حکایتهای معانی دیگر میانجامد؟ استنثناء را بیابید استثناء چیست که قاعده را نقض میکند و با دستور العمل یا اخلاقیات حکایت همساز نیست و به نحوی از محدودیتهای اصول مبنایی میگریزد؟نکتهء بامزه در مورد یک قاعده این است که همواره استثناهایی وجود دارند.
وقتی که میخوانید«شما میدانید»با چه چیزی جای خالی حکایت را پر میکنید؟با چه راههای بدیلی میتوانید آن را پر کنید(مثلا زمینه،پشت صحنه،و بینابین را پیدا کنید)؟یک پرسش در باب ردگیری نظاممند این است که چگونه حکایت شما را به وام گرفتن از میراث حکایت دیگر تشویق میکند برخی از حکایات تجربههای زندگی خودتان هستند.
مسئله این است که چگونه این کار انجام گیرد بدون اینکه یک مرکز را به جای مرکز دیگر قرار دهیم(یک سلسله مراتب به جای دیگری)."