چکیده:
ثبت تصویر«دیگران»در انسانشناسی،به عنوان علمی که به مطالعهی«دیگری»میپردازد، از همان بدو پیدایش انسانشناسی مورد توجه بوده است.با اختراع ادوات ثبت تصویر این ادوات راهشان را به سرعت به سوی میدانهای تحقیق انسانشناسی گشودند،و حاصل به وجود آمدن حوزهای مستقل از انسانشناسی به نام انسان شناسی بصری بود که عکاسی،فیلمسازی،و مطالعهی مواد بصری فرهنگهای مختلف را وجههی همت خود قرار داده است. کارکرد آشکار تصویر در انسانشناسی ثبت اطلاعات و انتقال آن به مخاطب است،ولی در عین حال میتوان دلالتهای دیگری را هم در این تصاویر مشاهده کرد که ناشی از نیروهای سیاسی-اجتماعی و معرفتشناختیای است که پژوهشگر را تحت تأثیر قرار میدهند. بررسی این دلالتها از حیث فاعلی چیزی است که این مقاله سعی در جستار گشائی آن دارد. دلالتهائی مثل«بدویت»،«عقبماندگی»، نزدیکی به طبیعت و«فرودستی»از زمرهی این دلالتها هستند.پارهای دیگر از این دلالتها ناظر به امور ناخودآگاه جهان شمولی هستند که کارکردی جادوئی و سلطهآفرین برای کسی که تصویر را در اختیار دارد فرض میکنند.
خلاصه ماشینی:
"اما در مردمنگاریها،و شاید متأثر از شیوه ی دانشمندان جانورشناس و گیاهشناس در ترسیم اشکال جانوران و گیاهان(بنگرید به: Mac Dougal 1997 (281 ،هر جا که ترسیم تصاویر میتوانست کمک کننده باشد از این کار برای ثبت دادهها به خصوص در مورد اشیاء مادی و ریختشناسی اقامتگاهها بهره گرفته میشد،و به نوعی مهارت کشیده طرح یکی از مهارتهای مردمنگار تلقی میشد.
اگرچه این امر را نمیتوان با ظهور مکتب کارکردگرائی و افول تکاملگرائی هم بیارتباط دانست(بنگرید به: Ibid (290,Marcus 1996:232 ،چه این که تکاملگرائی (به تصویر صفحه مراجعه شود) چشمی داشت برای دیدن تنوع فرهنگی تا آنها را در زنجیری تکاملی قرار دهد و لذا تصویر در ثبت این تنوعات و آشکار کردن«مراتب تکاملی»شان می توانست نقش داشته باشد،ولی مکتب کارکردگرائی نگاهی کلیتر به فرهنگها داشت و به دنبال ساختارها و کارکردهای اجتماعی بود،یعنی اموری که کمتر میشد در قالب تصویر آنها را نشان داد.
در قیاس با انسان مدرن که لباسهایش به فرآوری صنعتی نیاز دارد و براهی هر کاری ابزاری پیچیده که با مهارت ساخته شده در اختیار دارد،تصاویر بومیان برهنه با ابزاری ساده که مستقیما از طبیعت استحصال شده،بدویت و نزدیکی به طبیعت را به خوبی نشان میدهد؛ولو این که تصویر ظاهرا به دنبال نشان دادن امری دیگر باشد مثلا نشان دادن رقصی بومی،یا شکل ظاهری(بنگرید به تصاویر 6،7،و 8).
اما دلالت دیگر استفاده از تصویر،به امری باز می گردد که شاید کمتر تحت تأثیر نیروهای سیاسی- (به تصویر صفحه مراجعه شود) اجتماعی و محیطی انسانشناس باشد،و بیشتر ناشی از گزایشاتی عمیقتر،و معرفتشناسی جهان شمول انسانی است."