خلاصه ماشینی:
"اسناد فارسی،عربی و ترکی در آرشیو ملی پرتغال دربارهء هرموز و خلیج فارس (3) (به تصویر صفحه مراجعه شود) از جهانگیر قائممقامی (دکتر در تاریخ) سند شماره 19 نامهء دیلمشاه به رئیس شرف الدین شرفا للفلک و السماء و لنصرف و الاقبال و الفضال فالدنیاء فالی لطف الله چند بوسم دست و پا پیک دیار یار را خرم آن ساعت که یابم دولت دیدار را خواندمی طومار غم بیاو ولی،چون شد مرا نامهاش تعویذ غم،طی کردم آن طومار را بر زبان دارم دعایت را که برناید ز دست خدمتی زین به،دعاگویان خدمتکار را مثال مطاع خورشید ارتفاع و مقاطر اقلام گهربار که از جانب ملازمان اعلی حضرت با رفعت گردون شوکت،مشتری منزلت صاحب اعظم اکرم،جلال الوزراء و الصواحب فی العالم،مستخدم رلرب السبق و القلم،مستجمع مکارم الاخلاق و محاسن الشیم،معدن الجود و اللطف و الکرم،مدبر امور جمهور مصالح الامم.
خود را در صورت مراقبان ضمیر منیر اعلی حضرت بندگان ملاذ اسلام پناه[-] مباهی المنظور به انظار الاهی،خلد الله تعالی سبحانه دوام عمره و دولته میآورد و به دعاگوئی عمر و دولت قیام نموده و مینماید و میگوید: یا رب پناه دولت و دینش نگاهدار اندر پناه خویش بدار این پناه را بندهء کمترین بندگان تراب عتبه علیه به شفاء آخرت و قبول و ملتزم ساخته و به التفات خاطر امجد اسعد از دور و نزدیک مستظهر است.
سند شماره 22 نامه عباد الدین بن احمد کمال به رئیس شرف الدین1 هو-هو لطف الله بیمهر رخت،روز مرا نور نماندست وز عمر مرا،جز شب دیجور نماندست صبرست مرا چارهء هجران تو لیکن چون صبر توان کرد که مقدور نماندست؟ خلد الله تعالی ظلال جلال عنایته و تربیته و عاطفة و احسانه الی یوم الصبر،شرفا للفلک و السماء و الا[-]و الدولته و الاقبال و الارض ممدود الظلال باد."