چکیده:
از مهمترین انتقادات کانت به برهان وجودی این است که برهان وجودی،یک برهان توتولوژیک و ازاینرو بیحاصل است،زیرا به ادعای طرفداران آن،وجود در تعریف خدا گنجانده شده است،یعنی قضیه«خدا وجود دارد»،یک قضیه تحلیلی است.درحالیکه تمام قضایای وجودی تألیفیاند نه تحلیلی.به علاوه اساس این برهان بر این است که وجود،یک کمال یا محمول حقیقی است.اما وجود،صفت یا محمول حقیقی هیچ چیز نیست،بلکه نقش آن فقط وضع (Poist) شی و همه اوصاف و کمالات آن است. این مقاله به نقد و بررسی بعضی از انتقادات کانت میپردازد و چهار دلیل در رد آنها ذکر میکند.
خلاصه ماشینی:
ثانيا:برخى ديگر از انتقادات كانت از موضوع بحث خارج است يعنى براى اثبات انتقادهاى خود از مطالبى سور مىجويد كه خارج از ادعاى برهان وجودى است؛به اين صورت كه كانت،مثالها و نمونههايى را به كار مىبرد كه از حوزه«ممكنات»گرفته شده است و همان چيزهايى را كه درباره آنها اثبات يا نفى مىكند،براى«واجب الوجود» نتيجهگيرى،مىكند،درحالىكه اساسا ادعاى برهان وجودى اين است كه آنچه اين برهان مدعى آن است،«فقط و فقط»در مورد ذات كامل يا واجب الوجود صادق است و نه درباره هيچ موجود ديگرى.
نمونه اين دسته از انتقادات كانت را مىتوان در موارد زير مشاهده كرد: شمارههاى 3 و 4:درست است كه در تمام قضاياى ضرورى(مانند:مثلث سه زاويه دارد)،ضرورت محمول همواره مشروط به وجود موضوع است،ولى اين امر به دليل «ممكن»بودن موضوع آنها(به امكان خاص) است،درحالىكه ادعاى برهان وجودى، «تنها و تنها»در مورد وجود «واجب الوجود»است.
اينكه استدلال ما در اين مورد صحيح باشد يا نه، مطلب ديگرى است،ولى توجه به اين نكته ضرورى است كه ادعاى برهان وجودى اين نيستك ه از همان ابتدا و با زيركى و مخفىكارى وجود را در تعريف خدا وارد مىكنيم و سپس همان وجود را از درون موضوع بيرون مىكشيم و بر آن حمل مىكنيم و در نتيجه قضيه«خدا وجود دارد»،يك قضيه توتولوژيك خواهد بود،درست همانطور كه ما از ابتدا مثلث را به«شكلى كه زوايايش،دو قائمه است»،تعريف نمىكنيم، بلكه آن را به شكلى با سه ضلع و سه زاويه تعريف مىكنيم و حتى از مجموع زواياى آن در ابتدا بىاطلاعيم،ولى سپس با استدلال عقلى درمىيابيم كه لازمه منطقى اين تعريف، دو قائمه بودن زواياى آن است.