چکیده:
«توجیه»یکی از اجزای سهگانهء تعریف یا تحلیل سهجزئی معرفت(باور صادق موجه)است.برمبنای این تعریف،باور صادق(رأی درست یا نظر مطابق با واقع) آنگاه معرفت است که موجه(مدلل)باشد.نظریههای توجیه،برمبنای نوع دیدگاه معرفتشناسان در باب ارتباط باور با اراده،به دو گروه وظیفهگروانه و ناوظیفهگروانه تقسیم میشوند.نظریهء وظیفهگروی به بینهجویی و درونگروی،و ناوظیفهگروی به برونگروی در توجیه میانجامند.درونگروی به مبنایگروی و انسجام گروی،و برونگروی به وثاقتگروی و طبیعتگروی تقسیم میشوند.مقالهء حاضر میکوشد ضمن تبیین فرایند شکلگیری نظریههای گوناگون در باب توجیه معرفتشناختی،به ارائهء دستهبندیای از این نظریهها بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"دارد،درحالیکه حدس صائب مؤید صدق دارد و فقط یک باور صادق است.
مؤید صدق ویژگیای است که با افزوده شدنش به رأی درست(باور صادق)،آن را به
فاعل شناسایی s در باور به گزارهء p آنگاه موجه است که از هیچ وظیفه یا الزام
وظیفهگروی در توجیه است و به بیان دیگر،آنان که باور را فعلی ارادی-اختیاری
در تعریف توجیه معرفتی وظیفهگروانه گفتیم که فرد آنگاه موجه است که از هیچ
فاعل شناسایی s در باور به گزراهء p آنگاه موجه است که اگر،و فقط اگر،بینه
خود چتر دارند»و«صدای رعد میآید»،بینه یا مبنا یا دلیلی بر این باور است که
یا مبنا یا دلیلی است بر این باور که:«سقراط فانی است».
مؤید صدق ویژگیای است که با افزوده شدن به رأی درست(باور صادق)آن را به
دیدگاهمان نسبت به توجیه دیگاهی درونگروانه است و اگر آن را امری بیرون از ذهن بدانیم و آگاهی از آن را لازم نشمریم،در این صورت،دیدگاهی برونگروانه
طور که یک ساختمان دارای دو قسمت زیربنا(پایه)و روبنا(غیرپایه)است و روبنا به زیربنا متکی است،مجموعهء باورهای انسان نیز چنین است؛بعضی باورها زیربنا
یک باور آنگاه پایه است که اگر و فقط اگر بر هیچکدام از باورهای یک شخص
بیان دیگر،فاعل شناسایی S ،آنگاه در باور به گزارهء p موجه است که،اگر و فقط اگر،
دلیلی اقامه کند)بلکه شرط حصول معرفت آن است که باور از طریق فرایند روانشناختی اطمینانبخشی پدیدآمده باشد.
فاعل شناسایی c در باور به گزارهء p آنگه موجه است که اگر،و فقط اگر،باور p
وثاقتگروی باور صادق آنگاه معرفت است که حاصل فرایندی اطمینان بخش باشد."