خلاصه ماشینی:
"5آنطور که به قول شاملو وقتی در مورد ریتسوس شاعر یونانی میگوید،اگر به خاک دست بزند مبدل به طلا شود و اینجاست که کار منتقد بسیار مشکل میشود،منتقدی که اگر منتقل کنندهی صرف آگاهی نظریات در قبال یک اثر باشد بدون در نظر گرفتن شرایط بازی منتقد نیست و تنها گویندهای خشک و زننده است و اگر تنها بیانکنندهی احساس و شوری ناگهانی و فارق از نظریه باشد باز هم از نقد به دور میافتد زیرا در بهترین حالت آنی بودن این شور،شورمندی و تعریف که از آن دارد و امبدل به وضعیت موقت و گذرا میکند.
البته تصمیم ندارم پیرامون شعرهای این مجموعه به موضوعیت حضور چنین وضعی و شرح آن به صورت خاص بپردازم بلکه برای خودم در وهلهی اول به عنوان یک شاعر قصد دارم این مسأله را شکافته و واکاوی کنم که روند این تغییر در شعر صالحی چهطور از توجه خاص به شورمندی عاطفی در شعرهای مجموعهی«چیدن محبوبههای شب»و پیش از آن جدا شد و با بروز جدی سطحی از آگاهی اجتماعی-که پیش از این پوشیده در لفافهی تشبیه و توصیف بود طی مجموعه شعر«دریغا ملا عمر»سعی خود در پیدا کردن این فضای جدید را بروز داد و ادامهی آن در این مجموعه به بستری دست یافت که میتواند حدفاصل آنشور و این شعور را درک و اجرا کند.
هرچند چنین نگاهی به این معنی نیست که موسیقی با بروز دادن نوع شورمندی خود یا یک اثر ادبی با بهره بردن از اسامی خاص و طرح وجه آگاهی دیگرشان صرفا دچار اختلال هستند بلکه موضوع بر سر این است که در چنین حالتی ممکن است شناخت ما در هر لحظه مبدل به صورتی از آگاهی و احساس بشود که زبان را تنها در موقعیتی ابزاری شناخته و توانایی استفاده از آن را داشته باشد که این به خودیخود باعث میشود زبان مبدل به مفعولی منفعل شود."