چکیده:
رقابتهای ژئوپلیتیک نقش بسیار مهمی در همگرایی و واگرایی گروهبندیهای منطقهای ایفا میکند.فسلفه ایجاد آ.سه.آن و اکو بسیار به یکدیگر شبیه است،هر دو سازمان با هدف دوری جستن از کمونیسم و با تشویق غرب تأسیس و تداوم یافتند.ولی پویایی این دو سازمان در طول زمان تا حدودی متفاوت بوده است.در مجموع کارنامه آ.سه.آن در ابعاد مختلف خصوصا بعد اقتصادی درخشانتر از اکو است.به دلیل تفاوت موقعیت ژئوپلیتیک این دو منطقه،قدرتهای بزرگ گرایش بیشتری به مداخله در منطقه اکو از خود نشان دادهاند.منافع قدرتهای بزرگ جهان با منافع ایران در افغانستان،آسیای مرکزی و قفقاز همهوانی ندارد و این امر عامل منفی در فرایند همگرایی اکو ایفا مینماید.علی ایحال،اگر اکو در برنامههای اقتصادی خود موفق عمل کند دخالت منفی قدرتهای خارجی تحت الشعاع آن قرار خواهد گرفت.ژئوپلیتیک آ.سه.آن به گونهای است که قدرتهای بزرگ در آنجا دچار درگیری منافع نیستند.از طرف دیگر،کشورهای آ.سه.آن نیز با منافع قدرتهای بزرگ رقابت و تضاد ندارند و این امر نقش قدرتهای بزرگ را در همگرایی آ.سه.آن مثبت کرده است.مقاله حاضر،در تلاش است،به روش تحلیلی و مقایسهای زمینههای همگرایی و واگرایی را در میان اعضای اکو و اتحادیه آ.سه.آن مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"سه عضو بنیانگذار اکو هرچند در منطقه از قدرت قابل ملاحظهای برخوردارند (جدول شماره 3)و توانایی نسبی در تغییر سیاستهای بقیه کشورهای عضو اکو را دارند،اما مشکل در این است که اولا این سه کشور با یکدیگر اتفاقنظر نداشته و هریک سیاست خاص خود را تعقیب میکنند؛و ثانیا قدرتهایی مانند روسیه،چین و آمریکا در سالهای اخیر حضور بیشتری در منطقه داشته و با انعقاد قراردادهای اقتصادی،دفاعی و امنیتی با کشورهای آسیای مرکزی و همسویی در مسائل منطقه از جانب آنها،(همکاری روسیه و چین در گروه شانگهای)مجال فعالیت را از کشور ایران،پاکستان و ترکیه گرفتهاند.
بنابراین روسیه بر فشارهای سیاسی و اقتصادی بیشتر تاکید نموده است؛حمایت از اقلیتهای روس ساکن در این جمهوریها،استمرار پرداخت یارانه در معاملات با آنها دخالت نظامی در منازعات سیاسی داخلی این کشورها، گرفتن امتیازات در ازای بخشیدن سهم آنها از بدیه شوروی،درخواست از غرب برای عدم دخالت در این منطقه به عنوان حوزه نفوذ روسیه،مشارکت دادن آنها در سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مشترک المنافع(CIS)،از جمله اقدامات روسیه برای حفظ محوریت خود در آسیای مرکزی میباشد.
گسترش ناتو به شرق از دوجنبه قابل بررسی است:یکی اینکه با سیاست اروپا برای حفظ ثبات و امنیت در منطقه پیش رود؛که با این احتمال با توجه به گرایش جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز به حضور ناتو در کشورهایشان،(رحمانی،1377:14)در همگرایی منطقهای اکو منفی تلقی نمیشود.
جهت دیگر گسترش ناتو سیاست جذب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به ناتو در جهت سیاست آمریکا برای مهار ایران و روسیه و تسلط بر جهان اسلام میباشد،در صورتی که گسترش ناتو در جهت این سیاست پیش برود عاملی است در جهت واگرایی در میان اعضای اکو."