چکیده:
هر چند حدیث بعد از قرآن مجید،دومین منبع قانونگذاری و فقاهت در اسلام است؛ لکن برخلاف قرآن همواره با سرگذشتهایی تلخ و در بسیاری موارد اسف بار مواجه بوده است که تاثیرات بسیاری در سیر استفاده امت به خصوص فقها و علما از احادیث معصومین(ع)داشته است که در دورههای مختلف کتابت و تدوین حدیث شاهد فراز و فرود فراوان در این امر میباشیم.به اجمال میتوان گفت موارد متعددی از منع کتابت حدیث در تاریخ اسلام ثبت شده است که حاکی از حرکتی حساب شده میباشد.در طول دوران خلفای سهگانه و همچنین در زمان ائمه بزرگوار منع کتابت حدیث به گونههای مختلف اتفاق افتاده است.حوادث و رویدادهای سیاسی و اجتماعی همواره از عواملی بوده است که بر ایجاد رویدادهای فرهنگی و اندیشه مؤثر است.فارغ از بحث در مورد صحت و سقم مباحث مربوط به علل و انگیزههای این پدیده تبیین بستر و فضای سیاسی و اجتماعی موجود در زمان ایجاد آن اهمیت خاصی دارد.مؤلفههای سیاسی و اجتماعی را شاید بتوان مؤثرترین شاخص در تبیین علل و انگیزههای این پدیده دانست.جو حاکم بر جامعه به خصوص سده اول و دوم هجری که توسط خلفای اموی و عباسی ایجاد شد در این مقوله دارای جایگاهی ویژه میباشد.
خلاصه ماشینی:
"در هر حال همواره در طول تاریخ به خصوص در سالهای آغازین پس از رحلت پیامبر به علت اختلافهایی که در مسئله خلافت وجود داشت و نیز به علت فشارهایی که از طرف دستگاههای خلافت و پیروان ایشان بر امامان و شیعیان وارد میشد چندان مجالی برای نشر معارف اسلامی و تدوین احادیث وارده از پیغمبر و امامان از ناحیه شیعه وجود نداشت،لذا کمتر به تالیف کتابهای حدیث مبادرت ورزیدند که البته در زمان صادقین(ع)وضعیت به گونهای دیگر بود.
علاوه بر محدودیتی که سیاست خلفا مبنی بر منع کتابت حدیث در قرن اول هجری ایجاد کرده بود فشار و اختناق وارده از ناحیه خلفا نیز موجب گردید که بسیاری از مواریث حدیثی شیعیان نابود گردد امام با این حال در سایه تلاش ائمه(ع) و شاگردان آنان در دورههای بعد بخش مهمی از روایات امامانی که در قرن اول هجری زندگی کردهاند حفظ گردید و به دست طبقات بعد رسید.
در دوره عباسیان نیز همانند ابتدای دوران اموی شاهد تغییرات وسیع فرهنگی میباشیم که البته در سالهای بعد بیشتر نیز میشود،تغییر نگرش در امر خلافت و مشروعیت خلیفه که مبتنی بود بر شعار مبنای و ابتدایی عباسیان یعنی "الرضا من آل محمد"و ادعاهای عباسیان در این مورد شاید این بار نیز همانند دوران خلفای سهگانه تقابل ایدئولوژیک دیگری را ایجاد کرد که مبتنی بود بر ادعای اشخاص مختلف در مورد اینکه چه کسی اهل بیت واقعی پیامبر(ص)میباشد و حق خلافت از آنچه کسی است و البته این تقابل شاید یکی از مؤثرترین مؤلفهها در جریانهای مربوط به کتابت حدیث در این دوره باشد."