خلاصه ماشینی:
او برای هریک از رویدادهای مهم طبیعت مانند روز،شب،باد، توفان،باران و نظیر آنها خدایی تصور میکرد و چون این رویدادها پارهای برای بشر خیر و خوشی داشتند و بعضی شر و ناخوشی،او نیز برای خود خدایان نیکی و خداوند بدی تصور کرد.
دو هزار و پانصد سال پیش،یعنی شش قرن پیش از میلاد مسیح،حکمای یونانی دربارهء موجودات طبیعت و مادهای که آنها را تشکیل داده است و نیز رویدادهای آن،نظر- هایی داده بودند که پایههای ابتدایی شناسایی بشر از طبیعت بود.
این دانشمندان عقاید و رسوم مردم زمان خود را،که برای هریک از مظاهر طبیعت و بشر خدایی قائل بودند،قبول نداشتند و به جستجو و پژوهش در پیرامون خود پرداختند تا علتهای واقعی رویدادها را بشناسند و هریک دربارهء پیدایش جهان و مادهء اصلی موجودات نظرهایی دادند و از آن پس کسانی که به نحوی کوشیدند تا به طرزی اندیشمندانه به بیان چگونگی رویدادهای جهان بپردازند یا طبیعت و جامعه و انسان را مورد بررسی قرار دهند حکیم یا فیلسوف نام گرفتند.
حکم کلیات عقلی و استدلال دورهء گرایش به سوی عقل گامی دیگرگونه در بینش جهان گرچه سقراط را نمیتوان از پیشگامان حکمت تعقلی دانست،زیرا پیش از او هم حکمایی بودند که از مشاهدهء امور طبیعت برای شناسایی حقیقت دست کشیدند و محسوسات بشر را باطل و نادرست انگاشتند، ولی سقراط از جهتی دیگر که راه حکمت را تغییر داد،پیشقدم بود.
بیکن برای جلوگیری از این گمراهی جدولهایی ترتیب داد و علت و معلول و رابطهء علت و معلول را بیان داشت و همین کار بزرگترین قدم در راه شکستن شیوهء حکمای قرون وسطا و تغییر روش در شناسایی رویدادها بود.