خلاصه ماشینی:
"برای این کار سرمایهای فراهم آمده از سوی بنیادی(وابسته به حزب سبز آلمان که بیشتر اعضایش از همفکران آلمانی بچههای کنفدراسیون بودند)و به او مهلت مشخصی دادهاند که فقط یک بار تمدید شده،در حالی که اسرار و اسناد کنفدراسیون پراکنده و در سینه و زیرزمین خانه کسانی است که رغبتی به افشای آن نشان نمیدهند(شاید به امید آنکه اینها روزی ارزش پیدا کنند) اما معلوم میشود که آنها به دیگرانی که قبل از شوکت خواستهاند وارد این وادی شوند هم نم پس ندادهاند.
همکاری این دو گروه(سازمان انقلابی و جبهه ملی)راه را برای گسترش کنفدراسیون گشود و چنین بود که چهارمین کنگره جهانی که در کلن برپا شد،نظریات روشنی دربارهء رژیم بیان داشت که دیگر خواستهای صنفی و دانشجویی نبود بلکه رژیم را بعد از 28 مرداد غیرقانونی اعلام میکرد و خواستار سرنگونی شاه بود.
از تب و تابهای درونی و واکنش نسبت به بگیروببندهای ساواک از لحظهء تأسیس،افشای دستگیریها،به مشکل انداختن وزارت خارجه ایران که در سراسر جهان با زحمات و مخارج فراوان در پی یافتن دوست بود،ایجاد ارتباط با آنها که به حال تبعید در خارج به سر میبردند،برقراری رابطه با گروههای مسلحی که دست به کار مبارزات چریکی با رژیم شده بودند،فرستادن نمایندهای جسور به ایران در معیت یک وکیل آلمانی به بهانهء جمعآوری پول و نظارت بر هزینهء آن برای زلزله قزوین(این اقدام سرانجام رژیم شاه را واداشت که از وجاهت و مقبولیت خود بگذرد و نمایندهء کنفدراسیون را دستگیر کند و به زیر شکنجه برد و وکیل آلمانی را اخراج کند."