خلاصه ماشینی:
"لذا تناسب بین جرم و مجازات را میتوان اینگونه تعریف کرد:«ارتباطی است بین جرم و مجازات که باید براساس میزان و نوع صدمه و شخصیت مجرم و میزان رشد اجتماعی اشخاص و میزان تاثیری که برای برقراری تعادل روانی از دست رفته افراد اجتماع و ارعاب جمعی و بازدارندگی توده مردم،با لحاظ متغیرهای شدت و ضعف جرم برمبنای ارزشهای ثابتی برقرار شود.
بنابراین افزایش در منابعی که جامعه صرف دستگیری،محکومیت و جریمه مجرمین میکند منجر به کاهش مقدار و هزینه اجتماعی جرم میشود،چرا که این هدف مجازات به عقیده بکر جبران کردن هزینه های اجتماعی آن است که جامعه در قبال ارتکاب جرمو مجازات: یک رهیافت اقتصادی در سال 1968،پاسخ به این سئوال است که چقدر منبع و مجازات باید برای حد اقل کردن زیانهای اجتماعی یا بعبارتی هزینههای اجتماعی جرم بکار گرفته شود یعنی زیانها و هزینهء دستگیری و محکومیت چقدر است؟ کار تئوریک بکر توسط ارلیک(1973)گسترش یافت.
حال اگر تابع مطلوبیت فرد را بطور سادهای به ترتیب زیر در نظر بگیریم: W)UB+(L)ua u) لاتاری مجرمانهL: دستمزدW: در این صورت عامل تعیینکننده ارتکاب فعالیت مجرمانه برای فرد خطرپذیرW میباشد به نحوی که اگر دستمزد را در بازار کار رسمی افزایش دهیم در نتیجه مطلوبیت ناشی از دستمزد نسبت به مطلوبیت لاتاری افزایش مییابد که این بعنوان ابزاری برای کاهش لاتاری مورد استفاده قرار بگیرد.
(Wاشتغال مطلوب بازار کار هم این است که بیکاری نداشته باشیم و دستمزد نیز در سطح بالایی تعیین شود،که اگر این شرایط مطلوب بازار کار مهیا شود احتمال اینکه درآمد ناشی از لاتاری مطلوبیت بیشتری داشته باشد کاهش مییابد چون افراد با افزایشWانگیزه ورود به بازار کار رسمی را پیدا میکنند و در نتیجه وقوع جرم کاهش مییابد."