خلاصه ماشینی:
"آیا این درست است که بیست و ششمین دورهء جشنواره طوری برگزار شود که گویی عدهای دور هم جمع شدهاند و میخواهند برای نخستینبار جشنواره برپا کنند و به دلیل فقدان تجربهء لازم همه چیز بههم ریخته و خراب از کار درآید؟از نرسیدن به موقع کپی فیلمها به سانسهی در نظر گرفته شده بگیر تا بحث و جدل بر سر ممیزی که حذف یا خارج کردن برخی فیلمها به دلیل نگاه اجتماعی شان و دهها مثال دیگر که حاکی از فقدان برنامهریزی و عادت به روزمرهگی است.
آیا در میان سینماگران و مدیران باتجربه و مورد اطمینان کسی پیدا نمیشود که مدیریت این جشنواره را حد اقل به مدت پنج سال و فارغ از مشغلههای دیگر بر عهده بگیرد؟آیا برای جذب حمایتکننده،هر سال باید به این و آن متوسل شد که به دلیل شرایط بد اقتصادی،اغلبشان زیر بار نروند و دست مسئولان را توی حنا بگذارند؟ از سوی دیگر،وقتی تعداد فیلمهای مطلوب برای این استثناییترین جشنوارهء دنیا کافی نیست،چه لزومی دارد مدت زمان برگزاریاش ده روزه باشد؟آیا بهتر نبود جشنوارهء امسال به ویژه با اوضاع و احوالی که دیدیم،پنج روزه برگاز میشد؟جدا کردن بخش بین المللی از مسابقهء سینمای ایران البته اقدام بدی نبود و در جشنوارههای دیگر هم سابقه دارد.
این سرنوشت محتوم تاریخی هنرمند ایرانی است که باید همواره نسبت به واقعیتهای دوروبرش حساس باشد نمیخواهم به شیوهء جواد طوسی از اصطلاحاتی مثل«برج عاجنشینی»و امثال اینها در محکومیت برخی هنرمندان رفاهزده استفاده کنم، اما کافی است نگاهی به کارنامهء کسانی که دیگر توان ساختن فیلم خوب ندارند بیندازیم و شرایط امروزشان را با روزگاری مقایسه کنیم که زندگیشان با زندگی مردم، فاصلهء زیادی نداشت."