چکیده:
یکی از موضوعاتی که در حوزه علوم اسلامی پیوسته مورد توجه و کندوکاو اندیشهوران بوده،نسبت دین با فلسفه و عقل و خردورزی در عرصه دین میباشد.این موضوع را از دو منظر میتوان بررسی نمود:1.بررسی نسبت فلسفه و دین بهعنوان روش؛2.بررسی نسبت فلسفه و دین در موضوعات و مسائل. نگارنده در این مقاله کوشیده است حول دو محور یاد شده طی مباحث ذیل به کاوش پیرامون نسبت فلسفه و دین بپردازد:
مخالفت با خردورزی در حوزه معارف عقلی دین،حیات فلسفی و حیات تعقلی در اسلام،جایگاه خرد در فرهنگ شیعه،تأثیر قرآن بر حکمت اسلامی،میزان تکیه قرآن بر روشهای تجربی و عقلی،طرح موضوعات ماورای طبیعی در قرآن و سرانجام طرح الهیات در قرآن.
خلاصه ماشینی:
"نسبت فلسفه اسلامی با قرآن و سنت در نگرش شهید مطهری
مخالفت با خردورزی در حوزه معارف عقلی دین،حیات فلسفی و حیات تعقلی در
ورزیده است و در مواردی نیز اندیشههای فلسفی خود را به آیات قرآن مستند ساخته و
پاسخگویی و خردورزی در حوزه معارف عقلی استوار بوده است.
کندوکاو فیلسوفان قرار گرفته،در آیات قرآنی و سنت مورد توجه بوده است-که در ادامه تحقیق به آنها اشاره خواهد شد.
باوجود این باید گفت قرآن تنها به روش تجربی اکتفا نکرده بلکه
حقیقت این است که میزان کمکی که مطالعه در آثار آفرینش میتواند بکند نسبت به
(مطهری،سیری در نهج البلاغه،ص 51)هدف از طرح موضوعات الهیات و ماورای طبیعت در قرآن
ازسویی قرآن به موضوعاتی پرداخته است که خارج از حوزه حس و تجربه قرار دارند
در قرآن بسیار مسائل دیگر مطرح است:از قبیل کتب علوی،لوح محفوظ،لوح محو و
و فلسفی در حوزه الهیات و ضرورت ژرفکاوی در این خصوص را مطرح ساخته و
ممکن است مطالعه در طبیعت ما را به این معارف آشنا نماید؟(مطهری،سیری در نهج
یگانگی خداوند نیز از جمله موضوعاتی است که با روش تجربی نمیتوان به سراغ آن
رفت و راهی که قرآن در این خصوص طی کرده،راه استدلالی و عقلانی است.
قرآن این مسأله را به صورت استدلالی مطرح کرده است و با یک قیاس استثنایی به
چنین موضوعاتی در قرآن محرک امام علی(ع)در تبیین مسائل الهیات در نهج البلاغه
بوده است و سخنان آن حضرت تفسیری بر قرآن مجید در حوزه الهیات میباشد و اگر
علی(ع)بدانها نمیپرداخت بسیاری از این معارف و حقایق برای بشر بدون تفسیر"