خلاصه ماشینی:
"بنابراین، انسانی که در هر حال با او ـ به عنوان قدرت و حیات مطلق ـ پیوند دارد و از طرف دیگر، به نقش خلیفة اللهی خود متوجه است چگونه ممکن است دچار بحران هویت گردد؟ طبق این تحلیل، کسی که هویتش با خدای متعال پیوند خورده، از هر بحرانی رهایی یافته است و به مرتبه اطمینان دست خواهد یافت: (یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة) (فجر: 27و 28) ای نفس به اطمینان رسیده، در حالی که تو از پروردگارت راضی هستی و او هم از تو راضی است، به سوی پروردگارت بازگرد.
همین اندازه که آدمی در صورت عدم توان پاسخ گویی به سؤالات فلسفه زندگانی ـ که عمدتا ماهیت دینی دارند ـ دچار بحران روانی میشود، خود میتواند وی را به معرفت عمیقتری رهنمون شود و آن فطری بودن دین خداپرستی در جان انسان است، به گونهای که میتوان گفت: آرامش روانی زمانی حاصل میشود که جان آدمی با علةالعلل طبیعت و هستی ـ یعنی خدای متعال ـ پیوند داشته باشد و اگر این پیوند از هم بگسلد، ناآرامی و اضطراب وجود او را فرا میگیرد.
دیدگاه اسلام در باب شکلگیری هویت همانگونه که اشاره شد، تردیدی نیست که شکلگیری هویت امری تدریجی است که هر چه زمان بر آن میگذرد، بیشتر به تثبیت و شکلگیری نهایی نزدیک میشود، به گونهای که سرانجام، منشأ تمام رفتارها و کردارهای انسان خواهد شد؛ به تعبیر دیگر، رفتار انسان را تحت سلطه خویش درخواهد آورد؛ به تعبیر سوم، انسان بر اساس برداشتی که از خود دارد یا هویتی که از خویشتن احساس میکند عمل مینماید."