خلاصه ماشینی:
"اضطراب در اثر احساس یک خطر دایمی و نامشخص به وجود میآید و فرد مضطرب میترسد که سرطان بگیرد، حادثهای برای پدر،مادر و یا هریک از اعضای خانوادهاش پیش آید،منتظر و همیشه در فکر و خیالهایی است که، ممکن است برایش اتفاق بیفتد.
در علل و عوامل بروز اضطراب 4 رویکرد عمده وجود دارد: 1-نظریهی روانتحلیلی:فروید معتقد است که اضطراب «هشدار و تهدیدی علیه خود»که از فشار یک تمایل یا یک خواستهی غیر منطقی ناشی میشود،نتیجه تلاش برای وارد شدن به حیطهی آگاهی به منظور تخلیهی بار هیجانی میباشد و این فشار از طرف ناخودآگاه«خود»را وادار به استفاده کردن از اهرمهای دفاعی که ناخودآگاه و خودکار عمل میکند،ارگانیسم را در یک حالت تعادل نگه دارد.
آدلر:کودک در وجود خود دارای گرایش نسبت به ترس موهوم و اضطراب واقعی است و این خصیصه به ویژه در مورد کودکان دارای منش عصبی بیشتر صدق میکند.
و به علت از دست رفتن شی محبوب پدید میآید نگرانیهای اساسی به تدریج به عنوان ساختاری رواننژندانه و بر وفق موقعیتهای تثبیتشدهی قبلی در فرد تشکیل شده است و بر این اساس نگرانی،پایه و اساس اضطراب را تشکیل میدهد.
5-نقطهنظر شناختی:احتمالا بانفوذترین نظریهی روانشناختی که در زمینهی افسردگی وجود دارد،نقطهنظر شناختی است،اساس این نظریه این است که،یک تجربهی معین ممکن است،روی دو فرد تاثیر بسیار متفاوتی بگذارد، آرون بک معتقد است که،افراد افسرده به این دلیل افسردهاند که،راههای اشتباهآلود و مبالغهآمیز در فکر کردن دارند، شخص افسرده یک نظر منفی دربارهی خود،دنیا و آینده دارد."