چکیده:
ویژگی برجسته رویکردهای نظری پست مدرنیسم در نقد به کلان روایتها،ایجاد زمینهای تکثراگرا در نگاه به «حقیقت»بود.با چنین اتفاقی در حوزه نظری تحول جدی در ارتباط میان علوم مختلفی چون جغرافیا،فلسفه،هنر و نسبت آن با اندیشههای همین حوزه در دوران مدرنیته پیش آمد.برای مثال در کتاب«وضعیت پست مدرن»دیوید هاروی که خود یکی از بزرگترین جغرافیدانان امروزی است تلاش شده است تا ارتباط میان حوزههای جدید چون پست مدرنیته با تحولات فرهنگی در رشتههای علمی به بحث گذاشته شود. دکتر علی مدرس،دانش آموخته دانشگاه آریزونای آمریکا،در رشته جغرافیان فرهنگی در این گفتوگو،تلاش درد تا به تحلیل نحلههای جدید فکری در دانش جغرافیا بپردازد.گفتوگویی که میخوانید از طریق اینترنت انجام گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه پوپر جایگاه برجستهای در مباحث معرفتشناسی در جهان و همین طور ایران دارد،یک سؤال اساسی را میخواهم مطرح کنم و آن اینکه فلسفه علم کاری پوپر در تفکرات جغرافیایی تا چه حد نفوذ داشته است؟ مدرس:پوپر یکی از بزرگترین قیلسوفان علمی قرن بیستم است که توجیهات و تفسیرهای مفصلی از علم و روش جهت به دست آوردن دانش ارائه میدهد.
* در مباحث هاروی تأکید زیادی بر روی فشردگی زمان و فضا شده است حتی فشردگی زمان و فضا و ظهور مدرنیته را به عنوان یک نیروی فرهنگی جدید مطرح ساخته است منظور هاروی از این فشردگی چیست؟ مدرس:ببینید این سؤال جوال زیادی خواهد داشت ولی بهطور ساده یک جنبه از آن را میتوان اینطور توصیف کرد که در شروع دوره صنعتی و شکلگیری کاپیتالیسم غربی و دولتهای جدید،ارتباط بین زمان و فضا یا شکلگیری تولید و مصرف و در کنار آن بهرهوری بیشتر نمایان شد.
بحث تأثیر فشردگی زمان باعث کوچکتر شدن نسبی فضا شد هر چند که در ابتدا تفکیک زمان و فضا برای بهرهوری اقتصادی در نظر گرفته شده بود ولی در فرهنگ اجتماعی نیز مباحث زمان و فضا گسترش فراوانی یافت و فرهنگها را که اساسا بر محورهای زمانی و فضایی کاملا مختلفی به وجود آمدهاند در ارتباط و تقابل با یکدیگر قرار داده است."