خلاصه ماشینی:
چون سرپرست مستقیم فقط به عنوان یک داور در میان تعداد زیادی از داوران درباره ارزشیابی نظر میدهد،لذا دیگر نیازی نیست که طرز تلقی عینی نسبت به افراد مادون داشته باشد و از این روی میتواند رابطه و علایق شخصی با آنان برقرار کند.
سازمان A و J ممکن است،از نظر ساختار رسمی سازمانی همانند باشند،مثلا واحدهای مجزای مشابه داشته باشند،اما تغییر شغل افراد[از لحاظ کاربر تخصصی و غیر تخصصی] در واحدهای فرعی به شیوههای کاملا متفاوت صورت میگیرد.
توجه به کارکنان و به تمام جنبههای زندگی آنان(هفتمین و آخرین بعد مدل ایدهآل)به این امور مربوط میشود که کارکنان در نظر یکدیگر چگونهاند و مخصوصا سرپرست چه نگرشی نسبت به کارمند دارد.
لذا توجه به جمیع جهات زندگی فرد امکانپذیر نیست و فقط روییک یا دو بعد لازم برای انجام شغل تکیه میشود،به عبارت دیگر،در چنین سازمانی به سبب اینکه توجه کلی به تمام شئون زندگی کارمند(در سازمانی که چرخش کادر زیاد دارد)دشواری به وجود میآورد.
به این سبب که از کارکنان انتظار میرود که در همان موسسه تا پایان عمر بمانند،کنترل به جای اینکه صریح باشد(مانند سازمان نوع A ،میتواند بهطور ضمنی و درونی اعمال شود.
پاسخ[برای چنین محیطی] نوع سازمان A است که روی کار مادام العمر تاکید نمیکند و سازمان کاملا رسمی است و برمبنای قوانین و مقررات اداره میشود و تصمیمگیری بهطور غیر شخصی انجام میگیرد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اگر جامعه آمریکایی در حال تغییر از حالت همبستگی زیاد به کم باشد،افرادی که در سازمان نوع Z کار میکنند قاعدتا باید بهتر قادر باشند با فشارهای عصبی مواجه شوند و خرسندتر از کل جامعه باشند.