خلاصه ماشینی:
"در شیوه نقادی برادران خانهء کتاب،در موارد متعدد بر چنین نظریاتی تکیه شده و بدون توجه به مورد اختلاف بودن بحث در میان صاحبنظران و تنها براساس پذیرش رأیی خاص،به قصهای که (به تصویر صفحه مراجعه شود) براستی از طرح داستانهای معصومین در مقطع ابتدایی به دنبال چه هستیم؟آیا صرفا در پی تحقق اهداف عاطفی-روانی هستیم یا افزایش آگاهیهای مذهبی را مد نظر داریم.
3. ادبیات داستانی یکی از اثرگذارترین ابزارهای انتقال مفاهیم است و میتواند تأثیر بسیار مثبتی در رشد و شکوفایی شخصیت مذهبی کودکان و ایجاد انس و علاقه و شناخت نسبت به معارف دینی و اولیاء الهی داشته باشد، اما نویسندگان متعهد مذهبی در بهرهگیری از این ابزار با این مشکل روبهرو هستند که رعایت امانت در نقل گفتار یا رفتار معصوم را چگونه با ضرورتهای داستاننویسی جمع کنند؟به بیانی دیگر،منقولات تاریخی و نقلهای روایی ترسیمکنندهء همهء جزئیاتی نیستند که داستاننویس برای ترسیم صحنهء نمایش خویش به آن نیاز دارد.
آیا وثاقت همهء این افراد مورد تردید است؟یا اعتقادات ایشان مورد نقد و بررسی است؟ ب-اگر بپذیریم که منابع اهل سنت جملگی بیاعتبارند و نویسندگان آنها را فاسق و غیرثقه بپنداریم،آیا شهادت آنان بر فضائل و عظمتهای ائمه معصومین(ع)نیز مردود است؟مگر سیرهء عقلایی بر پذیرش اقرار عاقل بر علیه خویش نیست؟1مگر اینان در چنین نقلهایی داعی بر کذب دارند؟مگر در صحیحهء«محمد بن قیس2» نیامده است که«لا اقبل شهادة الفاسق الا علی نفسه»؟مگر سیرهء علمای ما خصوصا در نقلهای تاریخی بر پذیرش چنین منقولاتی نبوده و نیست؟مگر نگفتهاند که الفضل ما شهدت به الاعداء؟ ج-نقادی رجال حدیث،نیاز به مهارت و دقت فراوانی دارد و بهنظر میرسد برادران«خانه کودک»در ورود به این مباحث آمادگی لازم را نداشتهاند."