خلاصه ماشینی:
"پاسخهای آشکار به این پرسشها عبارتاند از:همهی رسانهها را میتوان به طور مؤثری برای استفادههای تبلیغاتی به کار برد و تحت شرایط خاص و معین،این تبلیغات میتواند بسیار هم مؤثر باشد؛رسانهها و محصولات آنها در میزان خوبی یا بدی در جوامع دمکراتیک،تأثیرات حاشیهای دارند،در حالی که تحت انواع معین شرایط انحصاری یا دیکتاتوری میتوانند تأثیرات اساسی داشته باشند؛عملا هررسانهای مفری است برای تخیلات گریزمندانه و تحت شرایط اجتماعی قابل تشخیص،نقش رسانه به عنوان وسیلهی گریز،ممکن است حاشیهای(مثلا در آموزش)یا مرکزی(مثلا در جنگ)باشد.
برای این که آنها را عمیقتر،جالبتر و سازگارتر با جامعهشناسی سازیم،باید آنها را دوباره چارچوببندی کنیم تا این مسایل را هم دربرگیرند:رابطهی متقابل میان جامعه و سینما،یعنی شرایط اجتماعی که سینما به آن میپردازد،یا آن را بازتاب میکند و یا به انتقاد میکشد؛تأثیر ساختی فیلمها به عنوان یک نهاد در میان نهادهای موجود،نه به عنوان محتوایی در میان محتواهای ممکن؛استفادههایی که مخاطب میتواند از موقعیت سینمایی که در آن قرار دارد به عمل آورد.
7. پرسشهای جامعهشناختی اصلی درباره سینما اگر عوامل 1،2،3 و 4 با هم این مطلب را که چرا مطالعهی حاضر با روش پیشینیان خود رابطهی کمی دارد تبیین نمیکنند،حداقل باید خوانندگان را قانع کرده باشند که تلاش در این جهت ممکن است مفید باشد.
همان طور که مک لوهان یک رسانهای گرم را به عنوان رسانهای که همهی وجود مخاطب را در بر میگیرد، وضوح زیاد دارد و تمایل به تحمیل کردن خود دارد،از یک رسانهی سرد که با وضوح کم،و نامعلوم بودن مشخص میشود،که اگر بخواهد مؤثر باشد کوشش زیادی را برای درک پیام از طرف مخاطب طلب میکند متمایز کرده است، همچنین انسان باید به گروهها به همین منوال نگاه کند."