چکیده:
در این نشست، درباره برخی مباحث مربوط به نسبت میان دین و فلسفه و معرفت دینی و معرفت فلسفی بحث و بررسی شده است. تعریف دین و فلسفه، تعریف معرفت دینی و معرفت فلسفی و نسبت میان دین و فلسفه بر اساس تعاریف برگزیده، و نسبت میان مسائل دینی و مسائل فلسفی به همراه تبیین امکان و چگونگی تعارض میان دین و فلسفه و میان معرفت دینی و معرفت فلسفی و راه حل این تعارض از محورهای اصلی این نشست است.
خلاصه ماشینی:
"اما آیا واقعا در بین معارف دینی و معارف فلسفی، یک سلسله معارف پایه، بدیهی و ضروری وجود ندارد که اگر تعارضی بین آنها با معرفت مقابلش پیدا شد، بتوانیم یکی را ملاک قرار دهیم؟ و آیا بدیهیات را می توان جزو مسائل فلسفه دانست؟ یا باید بگوییم: مسائل فلسفی تنها آنها هستند که برای اثباتشان احتیاج به برهان است و بنابراین، بدیهیات از فلسفه خارج می شوند و معارف فلسفی همه شان قابل شک و تردید هستند؟ آیة الله مصباح: اینکه گفتیم «فهم دینی فهم معصوم نیست و به همین دلیل، ممکن است در آن اختلاف واقع شود»، این در مقام سلب کلی است.
حجة الاسلام فیاضی: بدیهیات جزو هر علمی است; مثلا، اگر ما فلسفه را تعریف می کنیم به علمی که از عوارض ذاتی وجود یا علم به عوارض ذاتی وجود بحث می کند، این عوارض ذاتی ممکن است بعضی هایش بدیهی باشد، ممکن است بعضی هایش نظری باشد; هر دو را شامل می شود، بخصوص وقتی به فرمایشی توجه می کنیم که استاد شهید مطهری دارد که مسائل فلسفی تصورش مشکل است و تصدیقش بدیهی است یا ـ مثلا ـ ابن سینا راجع به «اعاده معدوم» می گوید: این از فطریات است و اگر کسانی که قایل به نظری بوده اند ادله ای اقامه کرده اند، آنها هم در حقیقت ـ بنابر نظر ما ـ منبه می شود و دیگر «دلیل» به معنای «برهان» نیست، از باب اینکه خیلی از بدیهیات را می توان برایش استدلال اقامه کرد; چون بدیهیات دو بخش است و یا فقه را می گوییم: علم به احوال افعال مکلفان از حیث اقتضا و تکلیف."