چکیده:
مقاله حاضر در چارچوب نظریه به دستوری شدن (grammaticalization) به چگونگی بیان مفهوم مالکیت در زبان فارسی (شامل فارسی باستان، میانه و جدید) می پردازد و نشان می دهد چگونه شیوه بیان مالکیت با استفاده از فعل داشتن (مثل: پادشاه پسری داشت) جانشین بیان مالکیت با استفاده از فعل ربطی "بودن" و حالت" به ای یا برایی" (مثل: پادشاه را پسری بود) شده است. در ادامه این تحول فعل "داشتن" برای بیان نمود مستمر در فارسی امروز به کار رفته است. گذر از مالکیت به نمود تحولی است که در بسیاری از زبانها مشاهده می شود و با تکیه بر مفهوم "شستشوی معنایی" (semantic bleaching) یا استعاره توضیح داده می شود.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان مثال در زبان انگلیسی و دیگر زبانهای اروپایی ساختارهایی که دارای فعل have هستند هم بیانگر مالکیت فعلی شدهاند و هم نشانگر نمود کامل(همان منبع): I have eaten \ l have a house \انگلیسی Ich habe gegesse \ lch habe ein hous \آلمانی J'ai mange \ J'ai une maison \فرانسه (خوردهام)(یک خانه دارم) گذر از مالکیت به نمود کامل در انگلیسی با اشاره به نوعی فرآیند استعاری توضیح داده است،به این ترتیب که مالک یک شیئی به عنوان ابزاری برای بیان عامل یک کنش به کار گرفته شده است.
artaxser dīt s?āt but u garāmīk kart (13 اردوان چونش اردشیر را دید شاد بود و گرامی کرد/کارنامه 15 14)ud nask yas?t ud gāhān srūd ud pad tarīk<īh>pās dās?t hend و نسک خواندند و گاهان سرودن و به تاریکی پاس داشتند (ابوالقاسمی،1375:204) به این ترتیب در دوره میانه فعل«داشتن»به صورت فعل متعدی برای بیان مالکیت و به عنوان جزء فعلی در ساخت افعال مرکب به کار میرود.
یکی از قدیمیترین نمونههایی که از کاربرد این صورت در زبان فارسی پیدا شد مربوط به حدود صد سال پیش است؛در روزنامه صور اسرافیل(شماره 24،ص 6،سال 1326 ه ق) شعر زیر به چشم میخورد: از گشنگی نهنه دارم جون میدم#گریه نکن فردا بهت نون میدم ای وای نهنه جونم داره درمیره#گریه نکن دیزی داره سر میره مراحل میانی مشخصی که نشان دهد چگونه فعل داشتن که نیاز به متمم اسمی دارد به فعلی کمکی(که همراه با یک فعل اصلی به کار میرود)تبدیل شده است در تاریخ زبان فارسی به چشم نمیخورد."