چکیده:
تکیه بر نظریهء تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیتها،در داستانهای سندبادنامه دست یابد. به این منظور،ابتدا توضیحی دربارهء نظریهء تودوروف و وجوه روایتی داده میشود و سپس ضمن برشمردن انواع وجوه روایتی(وجه اخباری،خواستی و فرضی)چگونگی ارتباط شخصیتهای قصه در داستانهای سندبادنامه،با توجه به هریک از این وجوه،مورد توجه قرار میگیرد.بررسی این ویژگی روایت در درک ساختار نهایی روایت و پیکربندی آن و نیز در شناخت شبکهای از ارتباطات شخصیتها که قصه بر شالودهء آنها پیریزی میشود،مؤثر خواهد بود.شناخت سازوکار قصه و چگونگی شکلگیری آن،بسیار ضروری است. این نوشته،ضمن برشمردن ویژگیهای روایتهای اسطورهای،"سندبادنامه"را، به عنوان روایتی اسطورهای،از جنبهء وجوه روایتی بررسی میکند و میکوشد تا با
خلاصه ماشینی:
"نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان دورۀ جدید،شمارۀ 19(پیاپی 16)بهار 85 بررسی وجوه روایتی در داستانهای سندبادنامه* (علمی-پژوهشی) نجمه حسینی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دکتر محمد رضا صرفی دانشیار دانشگاه شهید باهنر کرمان چکیده از جمله بررسیهای که در روشن کردن سازوکار روایتها و به طور خاص قصهها،به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است،تجزیه و تحلیل "تودورف"( todorov )و روش او در بررسی روایتهای اسطورهای است.
در سندبادنامه،مجازات به وجه الزامی نوشته شده است و این مجازات،به طور کلی،پیاد تخطی از قانون نانوشتهای است که شخصیت آن را نادیده میانگارد؛ قانونی که میتوان آن را اصل وفاداری نامید و به دو صورت در سندبادنامه مطرح میشود:وفاداری زن به شوهر و وفاداری عموم مردم،و به ویژه نزدیکان شاه،به شاه.
در داستانهای پنجم،ششم،نهم،دوازدهم،هجدهم و بیست و ششم،کل داستان برپایۀ میل شخصیتهای زن قصهها به تخطی از قانون و تلاش آنها برای برآوردن شدن این خواست،بنا شده است و در همۀ موارد،این میل تنها فعل فریب دادن را در پی دارد.
توجه به مثالهای یاد شده به خوبی نشان میدهد که در سندبادنامه،وجه تمنایی همواره در تقابل با وجه الزامی قرار دارد و همین تقابل،هستۀ اصلی شکلگیری داستانهای سندبادنامه است.
به این ترتیب،میتوان گفت که در داستانهای سندبادنامه،صحت پیشبینیها در خدمت به وقوع پیوستن فعل"فریب دادن"است که خود به نوعی بیانگر قطعیت در روابط میان شخصیتهاست:شخصیتهای سندبادنامه یا فریبکارند و یا فریب خورده و وجه پیش بین غالبا زمانی به کار میآید که شخصیت داستان میکوشد تا راهکاری برای غلبه بر خطر بالقوۀ مجازات بیابد،راهکاری که در فعل فریب دادن خلاصه میشود."