خلاصه ماشینی:
"او را به تعبد بلا دلیل, رجوع به کسانی که برای خود مرجعیت و ولایت فکری قائلند, عدم رجوع به عقل و وجدان اخلاقی خود, واگذاری مسؤولیت تصمیمگیریهای نظری و عملی خود به دیگران, و زندگی عاریتی سوق دهد (که با زندگی به مقتضای صرافت طبع خود ناسازگارند), او را, به جای اینکه به حل مسائل و رفع مشکلات خود و دیگران معطوف سازد, فقط به اثبات حقانیت دین و مذهب و مکتب و مسلک خود معطوف کند (که عین خودمحوری است), او را به خرافه پرستی, تعصب, تحریف واقعیات (برای تأمین تسلی بخشی), و گریز از گفت وگوی حق طلبانه و استدلالگرایانه با ناخودیها بکشاند (که با نظر آفاقی و عینی داشتن به زندگی نمیخواند), هرگونه بداعت و نوآوری را در چشم او نوعی بدعت و کژاندیشی جلوه دهد (که این دشمن خلاقیت و ابتکار است), او را از هر گونه خرق اجماع و خلاف قول جمهور مشی کردن بترساند و فهم عرف و سیره ی متشرعه را بر او تحمیل کند (که این چیزی جز فرهنگ آموزی و همرنگی با جماعت و فدا کردن فهم و تشخیص خود نیست), نظر او را فقط به مناسک و شعائر دینی و رعایت/عدم رعایت آنها معطوف دارد و نگذارد که به مفاسد سیاسی, اقتصادی, و اجتماعی, مسائل و مشکلات عموم انسانها, و نیازهای خاص و مبرم مردم نیز توجه کند و به همکیش و ناهمکیش بیکسان شفقت ورزد و, به معنای درست کلمه, نوعدوست باشد (که با دغدغه ی بهروزی و سعادت همه ی انسانها را داشتن سازگار نیست), طیف تابوها و محرمات را, از سویی, و دامنه ی توتمها و مقدسات را, از سوی دیگر, توسعه دهد و, با این کار, مانع از این شود که شخص متدین به همه ی امور نزدیک شود و همه چیز را درک کند (که این با قدرشناسی همه ی پدیده های زندگی, که لازمه ی درک آنها است, تنافی دارد), باعث شود که شخص متدین خود و همدینان خود را یگانه مالکان حقیقت و مالکان حقیقت یگانه بپندارد و سایرین را یا محروم از حق یا معاند با حق, یعنی یا قاصر یا مقصر و, به هر تقدیر, نابرابر با همدینان خود, بینگارد و نتواند با آنان موضعی مساوات طلبانه داشته باشد (که این با گرایشهای آزادمنشانه و خالی از جزم و جمود و تعصب همخوانی ندارد), و, سرانجام, سبب شود که شخص متدین به این گمان درافتد که مناسک و شعائر میتوانند جای رعایت موازین اخلاقی را بگیرند و/یا تعلق به دین و مذهب حق آدمی را از درافتادن به مفاسد و رذائل اخلاقی مصون و محفوظ میدارد و/یا همه ی احکام دین و مذهب من تجسم اخلاقیات و اخلاقیات مجسم اند (که همه ی این سنخ گمانها مانع از پاسداشت و رعایت دقیق و اکید معیارهای صحیح اخلاقی میشوند)."