چکیده:
تفاسیر را میتوان به دو دسته، تفاسیر ممدوح و تفاسیر مذموم تقسیم کرد:
تفاسیر ممدوح تفاسیری هستند که به منظور فهم صحیح از آیات قرآن کریم، با توجه به
قواعد و ملاکات تفسیری صورت میگیرد و هدف از آن درک کامل آیات و فهم مراد واقعی
وحی است در مقابل تفاسیر فوق، تفاسیری قرار دارند که مفسر میکوشد عقاید و باورهای
خود را به قرآن و آیات الهی تحمیل کند.
ذهبی در بخشی از کتاب التفسیر و المفسرون خود، ادعا نموده که تفاسیر شیعه چون تحت
تأثیر مبانی فقهی و اصولی شیعه است از جمله تفاسیر مذموم تلقی میگردد. بررسی وجوب
مسح در وضو و آیه مربوط به آن، با توجه به تفاسیر ذکر شده، روشن مینماید که شیعه
براساس مبانی و قواعد تفسیری اقدام به تفسیر آیه وضو کرده است که ذهبی در این مورد
هیچ نقد و ردی ننموده و تنها به نقل اقوال و دلایل ذکر شده پرداخته است.
Interpretations are generally divided into two forms of logically accepted and condemned. Logically accepted interpretations are those that follow the regulations and standards of interpretation and are helpful for a better understanding of Quran. On the opposite site، in condemned interpretation، the interpreter tries to expose his own ideas and beliefs to Quran and holy verses. Criticizing Shiite interpretation for being under the influence of legal and fundamental Shiite principles، Zahabi counts Shiite interpretation as condemned. For the further study of this claim، the present article has chosen the ablution (Vozo) verse and the significance of wiping the head with water (Mas'h) as a case in point. It is confirmed that Shiite interpretation is based on principles، however Zahabi has only quoted sayings and does not reject or criticize it.
خلاصه ماشینی:
"بررسی وجوب مسح در وضو و آیه مربوط به آن، با توجه به تفاسیر ذکر شده، روشن مینماید که شیعه براساس مبانی و قواعد تفسیری اقدام به تفسیر آیه وضو کرده است که ذهبی در این مورد هیچ نقد و ردی ننموده و تنها به نقل اقوال و دلایل ذکر شده پرداخته است.
57اما گفتیم که اولا نصب «ارجلکم» دلالت بر وجوب غسل ندارد، بلکه مسح متعین خواهد بود و ثانیا استعمال و قرائت نصب مورد اتفاق نیست، به خلاف جر که محل وفاق است و تنها به واسطه برخی از روایات ادعای نسخ آنها گردیده است که در ادامه رد آنها بیان میگردد.
این امر نشان میدهد که نسخ ادعا شده در مورد آیه وضو در زمان عثمان بوده است، و چنین نسخی معنا ندارد، بلکه مسئله اجتهاد به رأی در مقابل ما انزل الله بوده است.
آنچه در پایان این بحث باید مورد توجه قرار گیرد این است که عمده اقوال در زمینه «مسح پاها» قول امامیه و جمهور است که قائل به غسل شدهاند و اقوال دیگری که طرح گردید، مانند وجوب جمع بین مسح و غسل پاها69و یا تخییر بین مسح و غسل70اقوال مستندی نیست، زیرا قائلان به جمع و تخییر، نه از آن جهت که پیامبر(ص) این گونه نظر داده است چنین فتوایی دادهاند، بلکه اختیار قول به جمع بین مسح و غسل از باب احتیاط است؛ چون چیزی که نزد آنان ثابت است این است که کتاب مسح را ثابت مینماید و سنت غسل را و جمع این دو به احتیاط نزدیکتر است."