خلاصه ماشینی:
"هنگامی که آنان در سال 1996 م جلال آباد را در شرق افغانستان فتح و کابل را محاصره میکردند، سران مجاهدین همچنان به درگیریهای خود در اطراف پایتخت (کابل) و دسته بندیهای تاکتیکی بر سر تصرف شهرها ادامه میدادند؛ در حالی که امنیت و نظم در قلمرو جنبش طالبان برقرار بود، پس از چند محاصره، نیروهای احمد شاه مسعود کابل را تخلیه کردند و بلافاصله شهر به تصرف طالبان در آمد.
در یک نظر بسیار خوشبینانه، اگر جنبش طالبان در کمند سیاستهای کلان منطقهای و جهانی نمیافتاد و به طور طبیعی رشد میکرد و در کار خود موفق میشد، پس از تثبیت قدرت سیاسی خود، احیانا دست به اصلاحات فرهنگی دیگر نیز میزد.
562 پیتر مارسدن در یک نگاه کلی چنین مقایسهای را انجام داده است، ولی احمد رشید در یک نگاه جزئی در سطح داخلی افغانستان میگوید: تعبیر طالبان از اسلام، جهاد و تغییرات اجتماعی در افغانستان امری غیر عادی و غریب است؛ چرا که ظهور این جنبش به هیچ کدام از گروههای عمده اسلامگرا که در سراسر دوران جنگهای ضد شوروی سر بر آوردند، شباهتی ندارد.
564 احمد رشید در ادامه با اشاره به کشمکش خونین بین جنبش خالص مذهبی دیوبندی موسوم به «جمعیت العلماء اسلام» و جماعت اسلامی پاکستان از دهة هفتاد میلادی به بعد، در مورد تأثیر مذهبی و ایدئولوژیک جمعیت العلماء بر طالبان میگوید: در حالی که جماعت اسلامی و ISI در طی دهة هشتاد به پشتیبانی حزت اسلامی حکمتیار میپرداخت، جمعیت العلما صدها مدرسه در منطقه پشتون نشین ایالت سر حد پاکستان ایجاد کرده بود که در آنها جوانان پاکستانی و مهاجران افغان از امکانات تحصیل رایگان، تغذیه، خوابگاه و آموزش نظامی بهرهمند میشدند."