چکیده:
در این مقاله چگونگی ویژگیهای ذهن کودک در ارتباط با آغاز و رشد زبان برپایهء سه فرضیهء عمده یعنی فرضیهء اسکینر با عنوان«شرطیشدگی رفتار زبانی»،فرضیهء پیاژه با عنوان«زبانآموزی و بناگرایی شناخت»و فرضیهء چامسکی با عنوان«ذاتیگرایی زبان»ارائه و بررسی میشود.پس از ارائه هر فرضیه کمبودها و نارساییهای آن براساس نظر پژوهشگران دیگر بیان میگردد. در این مقاله،همچنین نقاط قوت فرضیههای یاد شده به ویژه فرضیهء ذاتیگرایی زبان ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
پیش از دو فرضیهء یاد شده، فرضیهء بناگرایی شناخت (constructionalism) با تأکید برنیاز به ارتباط اجتماعی نیز به عنوان پایهای نظری برای توجیه فراگیری زبان مورد تأکید برخی از پژوهشگران به ویژه ژان پیاژه (JeanPiaget) قرار داشته است(پیاتلی-پارالمارینی،گردآورنده،زبان و یادگیری، مباحثه میان ژان پیاژه و نوام چاسکی،مقدمه).
به عقیدهء او،برای توضیح آن تنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای محیط و گفتههای کودک که تقویت میشود و از این راه در دورهء زمانی مناسبی استوار میگردد،نشان داده شود (اسکینر،رفتار زبانی،صص 051-841،591-781).
هرچند که کودکان گفتههای مادر و پدر و افراد محیط را بهطور منظم تقلید میکنند،با این حال،این امر به همهء واقعیت زبان مربوط نمیشود یعنی چنانکه در بالا گفته شد، تقویت و تشکیل عادت برای توضیح زبانآموزی کودک کافی نیست.
اما دلیلی وجود ندارد که پژوهشگر بیطرفی که تحت تأثیر عقاید سنتی قرار نگرفته باشد نگرش یاد شده را نپذیرد،و براین پایه،ساختهای شناختی همانند زبان را نیز کموبیش به همان گونه بررسی کند که یک عضو همانند چشم،قلب و جز اینها را بررسی مینماید، البته با این شرط که دربارهء ساخت شناختی،واقعیتهای زیر را جستجو نماید: الف)طبیعت آن ساخت در یک فرد خاص، ب)یکسان بودن ویژگیهای همگانی آن در همهء افراد نوع،صرف نظر از موارد نقض، ج)جایگاه آن در نظامی ازا ین گونه ساختها، د)دورهء رشد آن در فرد، هـ)پایهء ارثی تعیین شده برای رشد آن، و)عواملی که در دورهء تکامل موجب پدید آمدن آن ساخت یا عضو ذهنی شدهاند.