خلاصه ماشینی:
"همانطور که افراد به لحاظ طبقه،نژاد،سن، پیشینه،منطقه و فرهنگ با هم متفاوت هستند،نگاه آنان به آنچه که برای آنان کار میکنند نیز متفاوت است و از این رو دین عصر جدید از ویژگی التقاط الهیاتی و آموزهای برخوردار است و به تعبیر برخی از عالمان دینپژوه «معنویت سلفسرویسی»یا«کافه تریایی»است که محصولات دینی و فرهنگی درهمآمیختهای از سنتهای دینی،فلسفی و عرفانی مختلف اخذ شدهاند.
ویژگی بارزی که نشان میدهد این جنبش در سطح وسیعی حاصل تلاشهای متافیزیکی و رمزی مبتنی بر علوم خفیه(همراه با گونههای انحرافی تئوزوفی پایهریزی شده توسط آلیس بیلی و تا حدودی رودلف اشتاینر)است،تأکیدی است که بر ارزشهای اجتماعی و بر اخلاق سنتی با تکیه بر عشق،محبت فداکارانه و خدمت به بشریت دارد و هزارهگرایی بسیار قوی آن گونه که محور دیدگاه و چشماندازهای عصر جدید است.
مهمترین اندیشه بر این مبنا از آن روانشناس سوئدی کارل گوستاو یونگ(1961- 1875)است که نظریه روحانی و معنوی وی ریشه در جریانهای باطنیگرا و غیبباور ناتورالیسم(فلسفه طبیعت)آلمانی دارد که میتوان گفت نظریهاش معنویت دینی را با«روانشناسی علمی»تلفیق کرد و غیبباوری را پدید آورد و از ترکیب غیبباوری و روانشناسی دین عصر جدید پا به عرصه نهاد.
در میان جنبشهای نوپدید دینی آن دسته که دنیاگریز (world rejecting) هستند کم و بیش از این چهار اصل برخوردارند،اما جنبشهایی که دنیاگرا (world affirming) هستند، معمولا به دنیای عرفی و سکولار توجه نشان میدهند و نگاه بسیار مثبتی به نوع بشر و خود (self) دارند،از این رو در تلاشند مجموعهای از باورها و اعتقادات فراگیر عرفانی و معنوی باشند تا قالب و ساختاری نهادینه و دارای چهار موضوع فوق."