خلاصه ماشینی:
"» میپرسم،شاید برای انسانی که در غرب و آمریکا زندگی میکند این پرسش مطرح شود که«در تعالیم اسلامی چه نکاتی درباره حمله به دیگر کشورها ذکر شده است؟اگر مسلمانی،نه بهعنوان یک عملکرد دفاعی بلکه در یک اقدام خشونتآمیز،حمله کند آیا این اقدام خشونتبار تعالیم پیامبر است؟»در پاسخ میگوید:«در سراسر تاریخ اسلام،دولتها به دیگر دولتها حمله کردهاند،سپاهها به دیگر سپاهها حمله کردهاند(نهتنها به دولتها و لشکرهای غیر مسلمان بلکه در داخل جهان اسلام).
به نظر من،قوانین و هنجارها،آموزش،محدود کردن قدرت و نفوذ رسانههایی که نفرت را ترویج میکنند،رهبری،اتحاد دو طرفه فرهنگها و مردم، گفتوگو(خصوصا گفتوگوی میان ادیان)،درک بافت سیاسی و مبارزه با تروریسم و خشونت که به نام اسلام و یا هر دین دیگری انجام میشود از جمله عواملی است که برای مبارزه با اسلامهراسی میتواند سرمشق فعالیتها قرار گیرد.
اما به راستی غرب نیز به این سؤالها پاسخ نداده است که،چگونه میتوانیم از یاد ببریم که در طی جنگ جهانی دوم همه کشورهای مسلمان علیه نیروهای آلمان نازی متحد شده و به دنیا کمک کردند تا نفوذ در حال رشد کمونیسم و مارکسیسم را از بین ببرد؟ معضل نفرت از اسلام،بهعنوان یکی از مهمترین و حیاتیترین مسایل برای مسلمانان و غیر مسلمان و غرب در عصر حاضر است.
پس چرا غرب به گفتن این مسأله ادامه میدهد؟ چه باید کرد تا هراس از اسلام از بین برود؟چگونه باید به یک هویت اسلامی بنیادین دسترسی پیدا کنیم؟ در تمام مدت گفتوگو این جمله«ابو بکر واسطی» را که فرید الدین عطار نیشابوری در کتاب تذکره الاولیاء نقل میکند در ذهن مرور میکردم: «مبتلا شدیم به روزگاری که نیست در او آداب اسلام و نه نیز اخلاق جاهلیت و نه احکام خداوندان مروت."