خلاصه ماشینی:
با بررسی این مفصل بندی میتوان خصلتهای ساختاری متفاوتی را برای سدههای (1)-جان فوران در بخشهایی از تحلیلهای خود از مارکسیسم ساختارگرا(در قالب رویکرد مردم شناسی اقتصادی)برای شناسایی نیروهای اجتماعی-سیاسی موجود در تاریخ ایران سود برده است؛نیروهای اجتماعی سیاسیای که از نظر فوران همواره مقاومتهایی را در مواجهه با سرمایهء بین المللی تولید کردهاند در حقیقت،فوران رویکرد مارکسیسم ساختارگرا(رویکرد«مردم شناسی اقتصادی»)را در ارتباط با دو رویکرد«توسعهء وابسته»و«نظام جهانی»مورد استفاده قرار داده است و همین امر باعث شده است تا در تحلیلهای وی نظریهء مارکسیسم ساختارگرا و نظریهء مفصل بندی شیوههای تولید عمیقا برای تحلیل ساختار دولت،روابط اجتماعی و نظام اقتصادی ایران عصر صفوی مورد استفاده قرار نگیرد.
اجتماعی ایران عصر صفوی در سدهء نخست و دوم تنها با بررسی نحوهء مفصل بندی سه خرده ساختار مورد بحث و جا به جایی آنها در سطوح سیاسی و اقتصادی قابل فهم میباشد.
بررسی ساختار دولت صفوی از زمان تأسیس تا تثبیت حاکمیت شاه عباس اول حاکی از آن است که محدودهء سرزمینی ایران توسط نیروی اداری سیاسی و نظامی بر آمده از درون جامعهء عشایری(ایلات مؤتلف قزلباش)مدیریت سیاسی اداری و اقتصادی میشد.
دریافت مازاد یک منطقه(در قالب سمت سیاسی والی گری)در ازای خدمت نظامی،اداری و سیاسی ایلات به دولت صفوی،دلالت گر این نکته است که دولت سدهء نخست عصر صفوی و حضور سیاسی-اداری اجتماعات قزلباش آن عصر را نمیتوان بی ارتباط با اجتماعات دهقانی و اقتصاد خرده کالایی شهری آن عصر مورد تحلیل قرار داد.
چنان چه ساختار شکل بندی اجتماعی ایران عصر صفوی در سدهء نخست(شانزدهم میلادی)را در یک نگاه کلی مورد بازبینی قرار دهیم،میتوان همزیستیای را مابین اقتصادهای دهقانی و خرده کالایی شهری از یک سو و سطح سیاسی جامعهء ایلی(قزلباشان)از سوی دیگر مشاهده کرد.