خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر،با بررسی این آثار از دیدگاه اسطورهشناسی نیز بهریشهها و اسطورههای مشترکی برمیخوریم که گاه تاحد تطابق کامل برخی از شخصیتها در دو فرهنگ و کشف افسانههای کاملا همسان پیش میرود که از باورهای مشترک در گذشتههای دور دو ملت سرچشمه گرفتهاند؛ بنابراین ما در این مقاله،پهلوانان ایران را برمبنای شاهنامهی فردوسی و شوالیههای اروپایی را برمبنای سه اثر ادبیات قرون وسطای فرانسه: (Le conte de graal,Le roman de la table ronde,La chansonderoland) با هم میسنجیم و یگانگیهای رفتاری و شخصیتی آنها را در مواردی از جمله خاستگاه اجتماعی و وراثتی یا اکتسابی بودن عنوان پهلوانی یا شوالیهگری،نقش وطنپرستانهی هریک و برخوردشان هنگام تقابل ملت و حکومت،تاجبخشی یا تاجخواهی در هریک،انگیزههای مذهبی و میزان اهمیت آن در منش پهلوان یا شوالیه و در آخر،ریشههای اسطورهای هریک را بررسی میکنیم.
عنوان پهلوانی و شوالیهای، عنوانی اکتسابی است و شوالیه یا پهلوان باید علاوه بر نژاد اصیل،دارای گوهر و هنر باشد؛ ج)پهلوانان و شوالیهها هردو در دفاع از میهن و تاجوتخت کشورشان و در حمایت از باورها و اعتقادشان،جان برکف نهاده و از جان دریغ ندارند؛البته در اینمیان،نقش پهلوانان،ملیگرایانهتر است و خواست و ارادهی مردم برای پهلوان در اولویت است؛ولی شوالیهها علاوه بر حمایت از کشور و تاجوتخت از مذهب و دینشان نیز دفاع میکنند؛ د)شوالیه و پهلوان،هردو تاجبخشند نه تاجخواه و هرکدام که دچار غرور شوند و با قدرتطلبی و حکومتجویی،طالب تاجوتخت شوند،محکوم بهشکستند؛ ه)چون داستانهای شوالیهای در دوران قرون وسطی و جنگهای صلیبی شکل گرفتهاند، رنگوبوی مذهبی دارند،اما داستانهای پهلوانی،بیشتر ملیگرایانهاند و حتی گاه آشکارا ملیت را بر مذهب برتری میدهند؛ و)این داستانها-اعم از پهلوانی و شوالیهای-ریشه در اسطورهها و باورهای کهن دارند و قهرمانانشان غالبا الگوی زمینی خدایان کهنند."