خلاصه ماشینی:
"حکیم در این رساله به بهانهء پاسخ دادن به پرسش یا اعتراض فقیه،که فایدهء حکمت(فلسفه) آموختن چیست،سخنانی گفته است که میخواسته به همهء فقهای عصر خود-یا به فقهای همهء اعصار-بگوید.
و دیگر آنکه(مجملی از)فروع احکام نیز در تقلید مقلد بسنده است و نیاز به به سر بردن روزگار در آنگونه تحقیقات و تدقیقات فقهی که میان فقها متداول است نیست؛خاصه آن تدقیقات ایشان در استخراج موارد بس کم وقوع و فرضهایی که روی دادن آن بس نادر است.
و اگر بگویی فقیه پس از استفراغ وسع اگر در حکم خود به خطا رود بر او خواهند بخشود،زیرا آنکه به خطا رفته از آنرو که به تحقیق پرداخته سزاوار پاداش است، میپرسم پس آنگاه چه تفاوت میان فقیه و فیلسوف؟آیا نشنیدهای که برخی فقیهان- خشنودی خدا بر آنان-گفتهاند:«آنکه به (به تصویر صفحه مراجعه شود) معرفی و نقد کتاب سبب شبههای،ضروری دین را انکار کند کافر نیست.
و باز گفته شده:«به فتوای عقل، کسیکه در تحصیل غرض و به چنگ آوردن مقصود جهد بلیغ به جا آورد و با مراعات قواعد درست عقلی در رسیدن به عقیدهء صحیح سعی نماید،اگر اهتمام او در این کار وی را به قبول اعتقادی کشاند، پذیرفتن آن اعتقاد بر وی واجب است اگر چند آن اعتقاد بر خلاف حق باشد.
پس بر انسان واجب است به وجوب عینی که عمر در به دست آوردن آن علم باقی سر کند،و به دانش اندک از آن بسنده نکند، چنانکه این کار در خور عوام و ضعفای عقول است؛چه آنکه مایهای تنک از دانش نه سزاوار نفس است،و هنه نفس از آن،لذتی چندان خواهد یافت."