خلاصه ماشینی:
"هدف گفتوگوی تمدنها این باید باشد که،به قصد حل مسائل مبتلا به بشر امروز،معلوم کند که هر تمدن خاصی اولا: در باب خاستگاه همهء مسائل امروزین ما چه رأی و نظری دارد،یعنی چه مسأله یا مسائلی را علة العلل همهء مسائل دیگر میداند،به طوریکه اگر آن مسأله یا مسائل حل شود سایر مسائل،خودبهخود،حل خواهند شد(تشخیص مسأله)،ثانیا:راه حل آن مسأله یا مسائل را چه میداند(حل مسأله)،و ثالثا:چه شیوههای عملی و رفتاریای برای به واقعیت پیوستن راه حلها پیشنهاد میکند(طریقهء عمل).
به تعبیر دیگر،قائل شدن به انفسی بودن یا ذهنیت معرفتشناختی گفتوگوی تمدنها را کاری تقریبا بیحاصل میکند و فقط با قول به آفاقی بودن یا عینیت معرفتشناختی این کار به غرض خود میرسد؛یعنی اگر داوریها، باورها،نظریهها،مفاهیم و ادراکاتی وجود داشته باشند که همهء انسانها،فارغ از اینکه به چه تمدن(یا فرهنگ یا سنت یا دین یا ایدئولوژی یا جهانبینی یا نژاد یا ملت یا قوم)خاصی تعلق و وابستگی دارند،آنها را معتبر بدانند و بر آنها اجماع داشته باشند، آنگاه،میتوان هر اختلاف و نزاع فرهنگی و فکریای را که در جریان گفتوگو پیش میآید براساس آن ذهنیات مورد وفاق فیصله بخشید،والا هیچ اختلاف و نزاعی فیصلهپذیر نمیتواند بود و نهایتا همه چیز به خوشایند و بدآیند و ذوق و سلیقه و مشرب و مذاق و گزینشهای خودسرانه و ترجیحات فردی یا گروهی بازمیگردد؛و اگر چنین باشد گفتوگو را چه حاصل؟ 7."