چکیده:
فرانسه همراه با حضور فرهنگی مؤثر و پی در پی و روابط اقتصادی کم رنگ، بر اساس معادلات قاره اروپا و روابط خود با انگلیس و روسیه، گاهی دولت ایران و برخی رجال فرانکوفون و فرانکوفیل را مورد توجه قرار داده و از ایران حمایت سیاسی می نمود، اما به محض برطرف شدن نیاز خود، ایران را در دریای پرتلاطم حوادث بین الملل رها می کرد.
خلاصه ماشینی:
"31 آنچه مسلم است،دولت فرانسه حداقل در ماههای نخستین پس از جنگ جهانی،به حمایت متحد مهم خود،انگلستان،احتیاج داشت و نمیتوانست روابط خود را با لندن،قربانی مسائل یک حوزهء جغرافیایی-که در آن دارای منافع مستقیم نبود-کند،ولی فرانسه کوشید از شرایط جدید ایران،اطلاعات دقیقتری کسب کند و در این رابطه،دو گام اساسی برداشت:یکی تغییر سفیر قبلی*-یعنی ریموند لو کنت-که از سال 9091،در تهران روابط صمیمانهای با سفارت انگلستان برقرار کرده بود-و جایگزینی آن با یک سفیر جنجالی به نام«بونن»41و دوم، برنامهریزی برای تهیهء گزارشهای دقیقتر از ایران که در این رابطه،ابتدا بونن قبل از دریافت حکم سفارت،موظف به تهیهء گزارشی پیرامون مسائل ایران شد و همچنین«ژنرال فرانشه دسپری»، فرماندهء کل قوای متفقین در شرق،از طرف شورای وزیران در«متینیون»(کاخ نخست وزیری)و وزارت جنگ فرانسه،مأمور شد گزارش تفصیلی در ارتباط با ایران تهیه نماید.
در 01 سپتامبر،بونن یک نامهء طولانی نوزده صفحهای به پاریس ارسال کرد و در آن،سیاست جدید استعماری انگلستان در ایران را تشریح نمود و نوشت:«مادهء 2 قرارداد که بکارگیری کارشناسان انگلیسی را در تمامی حوزههای اداری ایران ضروری میداند،با منافع فرانسویها برخورد دارد،به ویژه اینکه علاوه بر موضوع استخدام آموزگاران فرانسوی،مسئلهء ادامهء خدمت آقای پرنی،حقوقدان فرانسوی،در وزارت دادگستری نیز مطرح است.
05 البته نصرت الدوله تسلیم این درخواست نشد و استدلال کرد که اگر سفر پاریس را به تعویق اندازد،بهانهء لازم به دست وزیر خارجهء سابق ایران-که در آن زمان در پاریس بود-خواهد داد و محافل و مطبوعات فرانسوی که مخالف قرارداد 9191 هستند،موضوع را مطرح خواهند ساخت و وی به خیانت به کشور متهم خواهد شد،زیرا که چنین عملی،نشانهء اطاعت محض دولت ایران از خواستههای انگلستان است."