چکیده:
مکتب ادبی «ناتورالیسم»(Naturalism) در نیمهی دوم سدهی نوزدهم میلادی در فرانسه توسط «امیل زولا» (Emile zola) رماننویس فرانسوی بنیاد گذاشته شد و سپس دامنهی نفوذ آن به برخی کشورهای اروپایی و آمریکا کشیده شد. این مکتب در پایان امپراتوری دوم در فرانسه با الهام گرفتن از نظرات فلسفی ـ ادبی «تن» (Taine) منتقد بنام فرانسوی و به تاثیر ریشه دارتر کارهای بزرگ فیزیولوژیستها و پزشکان و طب تجربی «کلودبرنار» (Claude Bevnard) به وجود آمد. تاثیرپذیری عمدهی این مکتب از نظر شکل ظاهر از نظریههای بیولوژیکی «داروین» و همچنین کاربرد عقاید فلسفی «اگوست کنت» و ... در مطالعات اجتماعی و استعمال عقاید تن در نظریههای «جبر علمی» (Determinism) در ادبیات است. اینها (عقاید فلسفی کنت و تن) در تفسیر روابط زندگی بر اساس تحولات اجتماعی و تاکید بر دیدگاههای مربوط به هستی انسان از اصول کاربردی و مهم ناتورالیسم به شمار میروند. بر این اساس اعتقاد ناتورالیستها این است که انسان تمایل به عینیت دارد و رفتار او مانند کار یک ماشین به شمار میرود و دربارهی آن، مثل یک ماشین، قضاوت اخلاقی ناممکن میشود چرا که به حکم عوامل سهگانه وراثت و محیط و لحظه، محتوم است، از این رو میتوان با داشتن دانشی از مکانیزم پدیدههای فطری در انسان قطعات متحرکه ظهور عقلانی و احساساتیاش را تحت تاثیر و نفوذ وراثت و محیط و لحظه نشان داد. و همچنانکه یک دانشمند طبیعی در سلسله حوادث و علل و موجبات آنها تحقیق میکند در ادبیات نیز چنین تحقیقی لازم و عملی است؛ زیرا هنرمند هم مانند شیمیدان و زیستشناس یا فیزیکدان میتواند با مواد کارش «تجربه» کند.
خلاصه ماشینی:
جریانهای اجتماعی، علمی، فلسفی و اخلاقی قرن نوزدهم صرفا بستری برای ناتورالیسم نبودند، عوامل شکل دهنده و تعیین کنندهای بودند که این جنبش محتوای خود، روش خود، سمت و سوی خود و حتی حال و هوای خود را از آنها گرفت.
5- بازتاب روش علمی در فلسفه قرن 19 و تأثیر آن بر مکتب ناتورالیسم روش علمی، در فلسفه «پوزیتیویسم» (اثباتگرایی) را پدید آورد که «اگوست کنت» 1 در مجموعه آثاری که از سال1830 تا هنگام مرگش در 1857 منتشر کرد آن را شرح داده او مفهوم تکامل را (که فرانسویان قبلا از طریق لارمارک با آن اشنا شده بودند) به حوزهی اندیشهی انسانی کشاند و برای سیر اندیشه تا بلوغش چند مرحله قائل شد: مرحلهی الاهی که منشأ تفکر اساطیری بود، جای خود را به تجریدات مرحلهی مابعدالطبیعی میداد و سپس اندیشهی «پوزیتیو» (اثباتی، تحصیلی، تحقیقی) که با مرحلهی علمی به پیروزی میرسید.
موازاتی با علوم کاملا آشکار است، در واقع پوزییتویسم تلاشی است برای مشمول روش علمی ساختن فلسفه و فهم علمی جهان، چنانکه «کنت» در دروس فلسفه تحصیلی مینویسد، «مبنای فلسفه تحصیلی در معرض قوانین طبیعی ثابت دیده همه پدیدههاست و هدف آن کشف و طرح این «قوانین» (Explanatory success and truth/66-7)، همانطور که از این تعریف پیداست، پوزیتیویسم بیش از آنکه یک آیین نو باشد یک الگوی برخورد بود.
او ناتورالیسم را این طور تعریف میکند: «مکتبی در ادبیات که میگوید هنر باید از روش علمی پیروی کند زیرا موضوع انسانی آن را میتوان درست مثل مواد علم فیزیک مورد سنجش و تحلیل قرار داد».