چکیده:
این نوشتار خواهان بررسی جوانب مختلف امید در حوزهی اخلاق تعریف آن، علل و عوامل آن، آثار و نتایج آن، انواع گوناگون آن و مبانی آن است. به تعبیر دیگر سوال اصلی این نوشتار آن است که آیا امید عامل و علتی دارد یا خیر؟ اگر دارد این علت را باید در درون آدمیان جستوجو کنیم یا در بیرون؟ اگر علت امید را در بیرون حیات فردی آدمیان بدانیم آیا این امر باعث فروکاستن زندگی فردی به زندگی سطحی وابسته دیگران نخواهد شد؟ بهعلاوه آیا امید در انسانهای درونگرا بیشتر یا برونگرا؟
خلاصه ماشینی:
"بهطور خلاصه ضرورتهای اساسی توجه به امید را در موارد ذیل میتوان خلاصه کرد: 1) ضرورتهای مربوط به مطلوب زیستن: طبیعی و منطقی است که انسانها در زندگی دنیوی خود بهسوی مطلوب زیستن گام برمیدارند بهگونهای که زندگیشان از حالت موجود به حالت مطلوب تغییر هویت دهد و اگر از نظر مادی نیازهای درجه یک انسان تأمین شود، زمینهی تأمین نیازهای درجه دو نیز فراهم میگردد تا بهلحاظ معنوی برای آنان رضایت از زندگی فراهم شود.
5) زمینهسازی برای تربیت درست: دایرهی تربیت شامل شکوفایی تمام استعدادهای انسان است اما مسلم است که بدون توجه به حالت امید نه مربی توانایی انجام کار تربیتی را پیدا میکند و نه فرد مورد تربیت تحقق چنین امری را قابل دسترس میداند.
دعوت قرآن به امیدواری به حدی گسترده است که شامل همهی انسانها حتی گناهکارترین آدمیان نیز میشود بهگونهای که حتی اگر شخص بدترین گناهان را انجام دهد نه تنها جایی برای ناامیدی نیست بلکه پس از توبه و بازگشت جزء محبوبان خدا میشود: «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» (بقره، 222).
نشانههای امیدواری اما به راستی ما از کجا و چگونه بفهمیم که انسانی امیدوار است یا ناامید؟ در پاسخ با تکیه بر قرآن کریم و متون عرفانی به برخی از نشانههای امید اشاره میکنیم: 1ـ داشتن حال دعا: اشاره کردیم که دعا یکی از علل امیدواری است باید بیفزاییم که یکی از نشانههای امیدواری نیز دعا است که اگر انگیزهی آن را در دل داشته باشیم میتوانیم ادعای امیدواری بکنیم چرا که آدم نومید حتی دعا هم نمیکند."