خلاصه ماشینی:
"از خیمهشببازیهای یاد شده،به جز نمونههای اصلی استاد رضا خمسهای(که امسال نیز در جشنواره حضور دارد و با آن صدا و لحن ویژه همچنان بکر و دیدنی ماندهاست)و نمایش تلفیقی داود فتحعلی بیگی تحت عنوان پیام آفتاب که به سبب سابقه و شناخت فتحعلی بیگی از تئاتر سنتیمان،نسخهای نزدیک به اصل است،نمونهء متفاوتی سراغ دارم که اتفاقا جزء همان نمایشهایی است که گفتم بیشتر تزئینی هستند تا کارکردی.
این تاریکی اگر فکر شده و سنجیده بود(همچون نمونهای خارجی که بعدا به آن اشاره خواهم کرد)میتوانست جزئی از نمایش تلقی شود،ولی عدم تسلط گروه اجرایی در حرکاتی گروهی و استفاده از آکسسوار دست و پاگیر منجر به خلق نمایش پرزحمتی شده که بیش از (به تصویر صفحه مراجعه شود) آنکه توجه تماشاگر را معطوف به عروسکها و نمایش بکند،با سیمها و نورهای موضعی و سیار و چهرهها و دستهای سرگردان عروسکگردانها درگیر میکند.
موجودات عجیب و ناتمامی که ازلی نامعلوم را تصویر میکنند و حتی تصویری که از بشر ارائه میدهند(عروسکی که با کمک انگشتان یک دست ساخته میشود،دو انگشت شست و کوچک برای پاها،انگشت سبابه و چهارم برای دستها و انگشت وسط برای سر) در ابتدا بیشتر به یک نوزاد شبیه است.
این اتفاقی است که در جهان انیمیشن هم میافتد (جایی که هیچ مدیومی حتی سینما با همهء وسعت و امکاناتش پاسخگو نیست،تارانتینو اوج خشونت را با انیمیشن ترسیم میکند!) تکمله تظاهر به حفظ برخی سنن نمایش سنتی(از جمله عروسکی)و از سوی دیگر سنگاندازی در مسیر تجربههای تازه،در یک ائتلاف ذهنی،سؤالاتی میآفرینند."