چکیده:
کشور ما در تقسیمبندی جهانی از جمله کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. این گذار برای جامعه ما از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا از یک طرف خواهان توسعه هستیم و از طرف دیگر میخواهیم ارزشهای خود را حفظ کرده و در این سفر پرموج، هویت خود را از دست ندهیم، از این روی این تحول بزرگ از حساسیت بالایی برخوردار است. به ویژه اگر توجه داشته باشیم که تا کنون در دنیای کنونی پیش نیامده که یک کشور با گرایش اسلامی به رشد و توسعه همهجانبه اقتصادی و اجتماعی نایل شده باشد. علاوه بر این، گروهی بر این عقیده هستند که دین، مانع توسعه است و نمیتوان هم دیندار بود و هم توسعهیافته. این مقاله در صدد است که به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا فرهنگ اسلامی در درون خود توسعهبرانگیز است یا توسعهستیز؟ برای این که بتوانیم برای این سؤال، پاسخی شایسته پیدا کنیم به سؤالات زیر نیز باید پاسخ دهیم تا پاسخ سؤال اصلی پیدا شود: - «پیشنیازهای فرهنگی توسعه» چیست؟ و از چه عناصری تشکیل شده است؟- دیدگاه اسلام درباره پیشنیازها و عناصر فرهنگی مؤثر بر توسعه چیست؟روش ما برای یافتن پاسخ مسائل مذکور در این مقاله، تحلیل محتوای متون دینی برای یافتن درجه سازگاری فرهنگ دینی با پیشنیازهای توسعه و تحلیل متون مربوط به ادبیات توسعه به منظور دستیابی به اساسیترین پیشنیازهای فرهنگی توسعه است. در این مقاله به این نتیجه رسیدهایم که اساسیترین پیشنیازهای فرهنگی توسعه عبارتند از: اعتقاد به مطلوبیت به دنیا؛ اعتقاد به برخورد علمی با مسایل و اهمیت دادن به نقش عقل؛ اعتقاد به آزادی ابراز اندیشه؛ اعتقاد به برابر بودن انسانها و احترام به حقوق دیگران، اعتقاد به پذیرش نظم جمعی؛ اعتقاد به توسعه، عدم تعارض فرهنگی در جامعه. عناصر مذکور نه فقط مغایرتی با فرهنگ اسلامی ندارد بلکه عناصر دیگری همچون فرهنگ کار و تولید در اسلام؛ پیوستگی مادیت و معنویت؛ دعوت اسلام به آراستگی؛ مذمت فقر مالی؛ حرمت اسراف و تبذیر؛ مبارزه با خرافات؛ دعوت به تعقل؛ حجیت و ملاک بودن خرد بشری؛ تشویق به روشهای تجربی؛ رعایت نظم و برنامهریزی؛ دعوت اسلام به محکمکاری؛ اعتقاد به جامعه آرمانی؛ انعطاف فقه نسبت به شرایط مختلف؛ فراخوان اسلام به علوم و فنون و صنایع؛ اعتقاد مسلمانان به قدرت و عزت؛ موظف شدن مسلمانان به آباد کردن زمین؛ دعوت مسلمانان به داشتن روحیه اقتباس خلاق از دیگران، دفاع از حقوق و آزادیها، عدالت، برابری، صلح و همزیستی و حفظ محیط زیست، که همه توسعهبرانگیزند، در درون تعالیم دینی وجود دارد، و با احیای آنها میتوان زمینهها و بستر توسعه همهجانبه را فراهم نمود.
خلاصه ماشینی:
"1- بسیاری از عوامل بالا مربوط به توسعه به معنای امروزی آن (توسعه غربی) است مانند طمع و تکاثر ورزیدن در بهرهجویی از طبیعت؛ 2- برخی از عوامل بالا در توسعه به معنای عام کلمه ساری و جاری است مانند آزادی سیاسی؛ 4- در برخی از کشور های توسعهیافته مانند ژاپن به جای فردگرایی، جمعگرایی در آنها غالب و حاکم بوده ولی باز هم توسعه پیدا کردهاند و این عناصر فرهنگی نیز از عوامل مؤثر در توسعه آنها بوده است؛ 5- بعضی از عناصر بالا از نتایج توسعه به معنای امروزی آن محسوب میشود و در واقع در فرآیند توسعه به وجود آمدهاند و شاید بهتر است بگوییم اینها خود از شاخصهای توسعهیافتگی به معنای امروزی آن هستند مانند مشارکت وسیع زنان در امور اجتماعی؛ 6- برخی از عناصر مذکور لااقل در شرایط فعلی در کشورهای جهان سوم خاصیت ضد - برای توضیح بیشتر درباره این مسأله که چه عناصری از فرهنگ غرب در توسعه نقش مؤثر داشته و اخذ چه عناصری از فرهنگ آنها برای جوامعی مانند جوامع ما خاصیت ضد توسعهای دارد و این که اصولا چه عناصر مساعدی را باید از فرهنگ غرب وام بگیریم، به کتاب دین و پیشنیازهای فرهنگی توسعه تألیف میثم موسایی (توسط معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی در سال 74 منتشر شده) رجوع شود."