چکیده:
کنار حامل آن حجت خداست.8.تحدی قرآن فقط به ظاهر نیست؛ بلکه باطن،تأویل،مطلع،رمز،سر،اشاره،ضرب مثل،محکم و متشابه از مؤلفههای تحدی قرآن است.9.قرآن بهترتیب نزول،جمع و تدوین نشده؛ولی در کل،مجموعهای از گوهرهای پراکنده است که هر آیه درخشش خود را دارد.10.قطب الخطاب قرآن،پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم است. 11.علوم قرآن شامل جمعی جملی یا جوامع المعانی،مفصلات علوم و مجملات علوم،مثل سورهء توحید است.12.اخلاق از علوم قرآن است. تهذیب نفس برای رفع نقص و رسیدن به کمال است.عبودیت بنده مولویت خدا را نشان میدهد.ریاضت گاهی استغنای باطنی ایجاد میکند.13.علوم نحو،طب،اخلاق،اقتصاد و طبیعیات،در قرآن، مطرح شده و قرآن محکم است و مفصلاتی در باطن خود دارد. در موضوع قرآن و علوم قرآنی،مباحث مختلفی مطرح شده است.در این مقاله،با نگاهی متفاوت،مباحث و موضوعات مرتبط با قرآن به تفصیل بیان شده است: 1.نزول قرآن به دو صورت:جمعی جملی و تدریجی.2.تناسب معجزات پیامبران با شأن همان پیامبر و بینظیر و بیشبیه بودن قرآن بهدلیل شأن پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم که بینظیر و بیشبیه است.3.کلام متکلم تجلی متکلم است و قرآن تجلی خداوند است و تجلی قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به خاطر عبودیت اوست.4.وحی بر دوگونه است:وحی لفظ،وحی مضمون.5.قرآن کلام خداست و مدعای آورندهء قرآن صحیح است و نبوت پیامبر براساس الاهی بودن قرآن ثابت میشود. 6.خاتمیت و ارتباط آن با ظاهر و باطن قرآن؛از ادلهء خاتمیت افضلیت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و کامل بودن دین اوست.7.حجیت جمعیهء قرآن نیاز به تفسیر دارد و به استناد حدیث ثقلین،کتاب در
خلاصه ماشینی:
"شبیه این مضمون در کلام امیر المؤمنین علیه السلام 71:ج 81،ص 493) همین نکته را از دیدگاه دیگر نیز میتوان پیگرفت: حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و اله و سلم بر ملائکه نیز پیامبر است.
به این دلیل،خداوند امیر المؤمنین-و پس از او یازده امام دیگر علیهم السلام-را کلیددار گنجینههای قرآن کرد تا مدعیان باطل از جانشینان بحق ممتاز شوند؛لذا پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در حدیث ثقلین،عترت را برای همیشه همراه کتاب معرفی کرد.
خاتمیت پیامبر در همین راستا معنا میگیرد که در هر زمان،علاقهمندان به شناخت علوم قرآن،بر در خانهء اهل علم قرآن بروند و این علوم الاهی را از آنان فراگیرند؛همانگونه که امیر المؤمنین علیه السلام یک شب تمام،نکاتی از سورهء حمد را به ابن عباس آموخت.
وجه مماثلت را از چهکسی باید پرسید؟از مدعیانی که عربزبان بودند؛ولی معنای ظاهری کلمهء«أب»(به تشدید باء)را در آیهء و فاکهة و أبا (عبس(08)13/)نمیدانستند؟!(نک:3:ج 6، ص 99-001 و ج 7،301-401) در مواردی که قرآن،چیزی را مثل چیزی دیگر میداند،چه مماثلت چیست؟ وقتی میفرماید: قل إنما أنا بشر مثلکم یوحی إلی (کهف(81)011/)وجه مماثلت چیست؟پیغمبر،از چه جهتی،بشری مانند ماست؟اساسا فرق میان مثل و مثل چیست؟ آیات قرآن در مواردی،بر سبیل«إیاک أعنی و اسمعی یا جارة»نازل شده است؛ یعنی اینکه:به در میگوید تا دیوار بشنود.
البته فلاسفه-با استفاده از این کلام امام علیه السلام-گفتهاند: الحق ماهیته إنیته إذ مقتضی العروض معلولیته (8:ج 2،ص 69) ولی باید به آنها گفت:خدا نه ماهیت است نه وجود.
این علم الاهی نزد پیامبر خدا و امامان هدی علیهم السلام است که برای مردم بیان میکنند."