چکیده:
احادیث باب معرفة الله،به نقل و نقد دیدگاههای فقها و محدثان امامی در مورد این سلسله احادیث پرداخته و در مورد نظرات حضرت آیتالله شریعتمداری نیز درنگی روا داشته بود.پس از وصول این گفتار،چند تن از پژوهشگران حوزه و دانشگاه،ضمن تماس با دفتر فصلنامهء سفینه،آمادگی خود را برای اعلام نظرات و بیان دیدگاههای خود،اعلام داشتند. فصلنامه سفینه،ضمن حفظ حرمت عالمان و اندیشمندان،پاسداشت حریم علم را برتر از حرمت عالمان میداند.بلکه حفظ حرمت عالمان را در آن میداند که باب نقد و بررسیهای عالمانه گشوده شود.ازاینرو،این میدان را در اختیار تمام اندیشهورزان مخلص قرار میدهد که ضمن رعایت حرمتهای علمی،به نقد و بررسیهای عالمانهء اندیشهها پردازند.به نظر میرسد که رشد و گسترش علم،در گرو چنین بحثهای مخلصانه و دلسوزانه باشد. تلاش ما بر این است که مقالهء بلند«مروری بر احادیث معرفت خدا»،در چند شمارهء پیاپی عرضه شود.بدیهی است که همچون گذشته،خوانندگان پژوهشگر را به ژرفنگری در این سلسله مباحث فرا میخوانیم.و امیدواریم که توانسته باشیم با این مجموعه تلاشها،گامی در راه احیای حقایق فراموش شده برداریم.و توفیق از خداست. در پی انتشار سلسله مقالات«توحید از دیدگاه قرآن و نهجالبلاغه»،مقالهء بلندی از پژوهشگران نامآشنا جناب استاد محمد بیابانی اسکویی برای ما رسید.ایشان ضمن بحث و بررسی دربارهء شماری از روایات پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام،راه معرفت خدا را منحصر در آن دانستهاند که خدا،خودش را به بشر معرفی کند.نویسنده،در این گفتار،ابتدا چهارده حدیث در این موضوع نقل میکند و به توضیح آنها میپردازد.پس از آن،نه نتیجه در بحث توحید،از آن احادیث میگیرد.آنگاه،به یک حدیث مهم در این باب-همراه با ترجمه و توضیح آن و کلام علامه طباطبایی-اشاره میکند.در پایان،چهار حدیث را که ظاهرا با موضوع اصلی مقاله تعارض دارند،بررسی میکند و نتیجه میگیرد که هیچ کدام از آنها با مدعای اصلی نویسنده -یعنی انحصار معرفت خدا به معرفی خودش به بشر-تعارض ندارد.
خلاصه ماشینی:
"زیرا روشن است که عقل و فکر به هیچ وجه به ذات خدا-یعنی خدای واقعی و حقیقی-راهی ندارد و شناخت عقلی فقط به وجوه و عناوین کلی ختم میشود و به همین جهت قول به اشتراک لفظی،تعطیل (1)-مصباح المنیر212/.
اگر معرفت خود خدا-یعنی خدای واقعی و حقیقی-محال باشد-چنانکه برخی به آن معتقدند-و انسان نتواند او را بشناسد،چگونه این روایت معنا پیدا کند؟!میبینیم که امام صادق علیه السلام معرفت خود خدا را-نه معرفت عناوین و مفاهیم عامه را و نه تجلیات و ظهورات اسمای الهی را-ممکن میداند و به همین جهت عدم استجابت دعاها را به دلیل عدم معرفت خداوند میداند.
4-2-توضیح حدیث: امام صادق علیه السلام در این روایت،معرفة الله بالله را به وضوح بیان میدارد و روشن میسازد که منظور از معرفت خدا به خدا،این است که شما خدا را به خود خدا و به تعریف خود او بشناسید،همانگونه که برادران یوسف،او را به خود او شناختند،نه اینکه او را باعقول و افکار خویش اثبات کنند.
پس شیوهء مورد توجه ائمه اطهار علیهم السلام-یعنی آنچه از سوی خدای تعالی بر بندگان واجب گشته-این است که عقل خویش را در مخلوق به کار گیرند،جهات نیاز و فقر و مخلوقیت آنها را به صورت تحقیقی بیابند و با تفکر و تدبر و تعقل،خدای خالق و حکیم (1)-در مقالات آینده در مورد فطری بودن معرفت خدا روشن میشود که براساس محکمات متون دینی، معرفت خداوند سبحان در مراحل مختلف خلقت انسان و موجودات دیگر صورت گرفته است و انسان پیش از ورود به این دنیا،عوالمی را سپری کرده و در آنها دارای معرفت بوده است."