چکیده:
که مدیران در سازمان الف بیش از آنکه تمایل به درونی کردن دانش و رقابت با یکدیگر داشته باشند تمایل به تشریک و تبادل داش و تجارب خود با یکدیگر دارند که خرده فرهنگهای سازمانی در سازمان الف براین مورد بیتأثیر است. در این پژوهش،نظر به مؤلفههای اصلی نظریه نوناکا:اجتماعی شدن،برونی سازی،رکیب و درونیسازی،جایگاه مدیریت دانش در سازمان الف2مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن هستیم که بدانیم مدیریت دانش و مؤلفههای آن در سازمان الف از چه جایگاهی برخوردار است و رابطه آن با فرهنگ سازمانی به چه شکل است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران،میانی سازمان الف در سال 87-86 تشکیل میدهند که نمونهای با حجم 30 نفر به روش تصادفی ساده از اینجامعه انتخاب گردید. این اقدام با نظر به گستره حجم جامعه آماری مدیران که مشتمل بر 55 نفر میباشند انجام شده است.جهت جمعآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت دانش 26 سؤال و فرهنگ سازمانی 46 سؤال استفاده شده است.برای یقین روایی پرسشنامه مدیریت دانش در نتیجه محاسبه آلفای کرونباخ 0/9039 و فرهنگ سازمانی 0/9262 میباشد. تحلیل دادهها نشان داده است که برونیسازی در قلمرو مدیریت دانش در سازمان الف از بالاترین جایگاه برخوردار است.سپس به ترتیب ترکیب،درونیسازی و اجتماعی شدن در مراتب بعدی قرار گرفتهاند.همچنین براساس نتایج به دست آمده میان فرهنگ سازمانی و اجتماعی شدن،ترکیب و درونیسازی رابطه معناداری وجود دارد ولی میان فرهنگ سازمانی و برونیسازی رابطه معناداری وجود ندارد.پس میتوان گفت
خلاصه ماشینی:
"(موری و همکاران،0002) نظریه نوناکا با اتکاء به این فرضیه اساسی که دانش افراد به عنوان سرمایههای اصلی سازمان مستلزم هماهنگی و یکپارچگیسازی است و با اعتقاد به این ویژگی اساسی که دانش از یک بعد ضمنی برخوردار است،بین دو بعد دانش آشکار و ضمنی تمایز قائل میشود و با ایجاد تعاملی پویا و ناگسستنی میان آندو نوع دانش،چهار راهبرد اساسی در مدیریت دانش مطرح میکند که نه تنها در فرآیند مدیریت دانش بلکه در پدید آمدن دانش جدید نیز مؤثر هستند.
روش در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات از روش پرسشنامه و بررسی کتابخانهای استفاده شده است پژوهش حاضر از نوع پژوهش کاربردی-توصیفی و همبستگی میباشد که محقق به وسیله دو پرسشنامه مدیریت دانش براساس نظریه نوناکا و فرهنگ سازمانی به بررسی جایگاه مدیریت دانش و رابطه آن فرهنگ سازمانی در سازمان الف پرداخته است.
j-mi(ŞùĞ öâùéáó ö¢è¿ áþù¿Â öÄ)mj m1 :میانه واقعی متغیر اجتماعی شدن m2 :میانه واقعی متغیر برونیسازی m3 :میانه واقعی متغیر ترکیب m4 :میانه واقعی متغیر درونیسازی (به تصویر صفحه مراجعه شود) سؤال 1:جایگاه مدیریت دانش(اجتماعی شدن-برونیسازی-ترکیب- درونیسازی)در سازمان الف چگونه است؟باتوجه به جدول بالا چون سطح معنیداری از عدد 5% کمتر است فرض h0 را رد و فرض h1 را میپذیریم یعنی بین میانگین رتبهها تفاوت معنیداری وجود دارد سوال 2:آیا بین فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش(اجتماعی شدن،برونی سازی،ترکیب،درونیسازی)در سازمان الف رابطه معنیداری وجود دارد؟ برای آزمون فرضیه فوق از آماره زیر استفاده شده است."